شیطونکای خونمون و این روزای ما
سلام نخودای مامان عزیزای من فرشته کوچولوهای خودم
جونم براتون بگه که خیلی عشقید خیلی نازید خیلی دوستتون
دارممممممممممم
باران مامان که ووروجکی شده و مثل فرفره میمونهه هزار ماشالا
ماشالاااااااااااا آرانم که نگووووووووووو عشقم نفسمه انقدر بامحبت با
محبت با محبت که حد نداره یعنی ارزوم بود پسرم اینجوری باشه خدارو
شکر که خدا هوامو داشت همش میاد بغلم میکنه دستمو پامو لپمو سر
تاپامو بوس میکنه سفت بغلم میکنه یه چیز وصف نکردنی با تمام
سرسختیاشو جیغ زدنو اذیتاش که به مرز جنون میرسونه با جیغاش ولی
میمیرم براش حتی اگه ریز ریزشم بکنم انقدر میاد دستمو بوس میکنه بغلم
میکنه که دلم بسوزه و بغلش کنم بچلونمش
بهش میگم خودتو لوس کن چشماشو مثل میکی موس میکنه خودشو
میندازه بغلمون وای که من میمیرم براش هر پرنده یی میبینه صدای کلاغ
درمیاره جوجه و ادک ببینه صداشو درمیاره کلا کافیه یه حییوون ببینه 100
تا هم باشن صداشونو درمیاره
عسلکم بارانو خیلی دوست داره بارانم خیلی دوستش دارهههههههههه
وقتی باهم بازی میکنن من کلی خوشحالم ولی امان از وقتی که اران سر
ناسازگاری دربیاره وای این باران بدبختو له میکنه بس که گاز میگیره و
میزنتش اران مثل این خاله زنکا میدوئه کفگیر و ملاقه میاره میره سراغ
باران
بازم خدا خیر بده همسایه های عزیزو و همش دعاشون میکنم نه من بلکه
کل فامیل نه که از وضع من خبر دارن میگن خدا به دات رسید همسایه های
خوب داری والاااااااااااا اران این همه جیغ میزنه از صب تا شب ولی کسی
جیک نمیزنه میره تو راه رو داد میزنه ددددیییییییییی دددییییییی انگار وسط
باغه همسایه بالاییمون صداش میکنه ارانم بدو بدو میره بالا با خوراکی بر
میگرده یا میره پیش همسایه بغلیمون با خوراکی بر میگرده یا اسباب
بازی و سی دی کم مونده وسایلاشونم بیاره
خدایی کلی دعواش میکنیم ولی کو گوش شنوا بعضی وقتام به زور ازش
میگیریم خودشم میکشه نمیدییم ولی همسایمون کلی اصرار که دعواش
نکن همسایه پایینیمونم که پیرزنه بنده خداا میگه مدیونی ارانو دعوا کنی
بزار بپر بپر کنه ولی خوب ما خودمون باید ملاحضه کنیم بابااااااااا
خلاصه بگم داستانی داریم ما فقط خدارو شکر میکنیم که همسایمون خوبه
بخدا خدارو شکرررررررررررر بارانم که دائم پیششونه وقتی تو خونست میره
دم در در میزنه مثلا بره اونجا خیلی دوستشون داره فقط فقطممممممممم
با اونا میمونه
برای تولد بارانم یه بوت خیلی خوشگل گرفتن مرسیییییییییییییییییییی بازم
زحمت کشیدین اسماشونم نگفتم راستی (محیا و مهسا جون) حالا دفعه
بعد عکس بوتو میزارم از بارانم بگم بازم که همه فن حریفه هاااا ارانو
میزاره تو جیبش بخدااا اران این سنی بود بچم کاری نداشت ولی
ماشالاااااااااااااااااا به باران کشته مارو بس که عاقله واقعا دخترو پسر
چقدر فرق دارن از لحاظ فرزی امیر سام عشق خاله هم وووروجکیه
ماشالا حرف میزنه اب بده ببه بده ولی راه نمیره کلا بچه های من تو
حرف زدن ماشالا زرنگن اوفففففففففففففففف
این چند وقت همش مهمون داشتیم پشت هم هر شب سرمون شلوغ
بود بارانم خیلی لاغر شده لب به غذا نمیزنه هیچییییییییی یه کوچولو
میخوره تف میکنه ازمایش کلی دادیم دوباره هم ازمایش ادرار داد تا ببینیم
عفونتش کنترل شده یا نه تا فردا ببریم دکتر بهش شربت اشتها اور بده
خیلی ناراحتم براش برعکس ارانم که تپلی بود بارانم هی لاغر میشه
خیلی وقت بود انقدر توضیح و داستان نداشتم
از همه دوستای خوب بامعرفت مهربون بابت تبریکاشون تشکر میکنم خیلی لطف کردید دوستای گلم میبوسمتونننننننننننننننننننننننننننننننننن
عمر و جونو نفسممممممممم
عروسک خانوم دالی میکنه
هانا . باران و پرند دختر عمه پریسا
در جستجوی پاستیل
ووروجک خانومممممم