این روزهای من و آرانی
سلام فلفلی من قربون کارای خوشگل و شیرینت برم پسر نازممممم
سلام خوشگل مامانی که این روزا حسابی تکون میخوریو وووول میزنیو شکم منو این ور اون ور میکنی عروسک
از این روزامون بگم که من خیلییییییییی خیلی دارم اذیت میشم دل دردای ماه اخری که سر آرانم داشتم و رگ سیاتیکم که ماه اخر زایمانم میگرفت این روزاو به این زودی اومده سراغم که واقعااااااااااا داره داغونو اذیتم میکنه خیلی خیلی خیلی استرس زایمان زودرس دارم که اتفاق نیوفته یه وقت
خدارو شکرآران اصلا نمیگه بغلش کنم منم یگه حتی موقع شستشو حوله میپیچم دورشو دستشو میگیرم مگر اینکه بخوره زمین یا خواب باشه یا خیلی کم پیش بیاد دلش بغل مامانیشو بخوادو منم یه دقیقه بغلش میکنمو اونم زودی میشینم
جدیدا حتی دستشویی رفتن و دولا شدنم برام سخته بخوام چیزی بر دارم یا اگه راه برم سریع باران خوشگلم میاد پاییی به حدیییییییییییییی که من من میترسم میگم الان پاش میوفته بیرون یا کیسه ابم الانننننننن پاره میشه نمیدونم چی بگم فقطططططططططططططططططط خدا کمکم کنههههه
خدارو شکرررر که سامان خیلی خیلی کمک میکنه و هوامو داره خیلییییی دوست دارم عزیزممممممممممممممم اگه نبوددددی من واقعا میموندم تو کارام
مامانم و بابام فعلا از شمال برنگشتن و هنوز در حال آب و هوا عوض کردن هستن البته خودمون گفتیم زیاد بمون که دیگه نمیتونی بری چون از مهر باید حواسش به سمیرا باشه و اماده کنه واسه زایمان بعدشم که منم
در مورد مهد کودکم خیلیییییییییییییییییییی فکر کردم البته دوستای خوبم اینجا کلی با نظرای خوبشون بیشتر چشممو باز کزدنو باعث شدن من منصرف شم هر چند خودمم دودل بود ولی تصمیم گرفتم نزارمش چون زوده خیلی گناه داره اومدیمو مریضم شد اون وقت من با بچه نوزاد و اران مریض بیچاره میشم گفتم 1 روز در میون که سامان هست البته اگه دانشگاه نباشه مامانمم که همش میاد بارانم که فعلا نوزاده بجز شیر خوردن کاری نداره پس امتحان میکنم ببینم چی میشه
چون پرستارم پیدا نکردم البته دروغ چرا بودن ولی از خودم کوچکتر بودننننننننننن تازه بچه داشتم منم یه پرستار از خودم کوچیکتر و با بچه رو چیکار میکردممممممممم از شرکتا هم نمیخواستم بگیرم 1.2 نفر سن بالا بودن که خودشو جایی رو داشتن از اون ورم من چون 1روز در میون میخواستم قبول نمیکردن منم گفتم میگم کارگر 1.2 روز در هفته بیاد که من خیالم راحت باشه بابت تمیز کاری حداقل
خلاصههههههههه اینم از ماجرای مهد و پرستار
میریم سراغ خوابیدن آران جونم که دیگه خودمونم از تو اتاقش اودیم بیرونو الان ارانی تنها میخوابه البته از دیشب ولی هی بیدار میشه اب میخواد من و سامانم بدو بدو میریم اب میدیم ولی چون ما پیشش نیستیمو تا بریم تواتاق قر میزنه بیدار میشه ماهم مجبوریم در بیاریمش بزاریمش رو پامو بخوابونیمش دوباره بزاریم سر جاش که اینم بعد چند وقت درست میشه ایشالاااااااا
ولی خوب مشکل اینه که کلا صبحا اران زود بیدار میشه و میاد پیش من میخوابه نمیدونم عیبی داره یا چیکار کنم موندمممم تازه الانم که باید بغلش کنیم بیاریمش تو یه اتقا دیگه کلا خواب از سرش میپرههههههه
دیگه بگمممممممممممم از کارای خودش که خیلی شیرین و خواستنیه الهی فدات بشممممم عزیز دلممممممممم نمیدونم والا فکر کنم حرف زدنشم مثل دندوناش دیر باشه بهش تخم کفتر بدیم شاید 4 تا کلمه حرف زد
وقتی میگه کشیده میگه ببببببببببب من آب میدم بعد میگه نه نه به به منم میفهمم یعنی خوراکی یا غذا
جدیدا خودش میره کیک بر میداره میگه به بببب یا رفته بود ماکارانی نشون میداد یعنی غذا وایییییییییییییییی دلم میخواست قورتش بودم
خودش تا دستشویی میکنه میگه خخخخخخ دماغشو میگیره میره دم حموم
هر چی میگم بگو مامان و بابا نمیگه میخنده در میره نمیدونم والا قبلا میگفتاااا ولی الان نه
یا اگه من نباشم یا باباش نباشه کل خونه رو میگرده میره دم دستشویی و حموم در میزنه میگه دیییییییییییییییییییییییییی دییییییییی یعنی کجاییی
میخواد خودشو لوس کنه و یا معذرت خواهی کنه میگه دیییییییییییییییی
میخواد اعتراض کنه داد میزنه میگه دیییییییییی
کلا این ببببب و دییییییی دست از سر ما بر نمیدارن کل حرفا تو این کلمات هستن این لالوها یه چیزی اضافه میشه یهو
کلی تو نت سرچ کردم برای جیغش دوباره که گفت سن 1سال و نیم تا 2سال طبیعیهههههههههههه اصلا نباید دعوا کرد یا داد زدو کتک زد چون نمیفهمنو کارشونو بد تر میکنه خود پدر و مادر اعصابشونو قوی کنن و چیزی نگن ولی اگه بزرگتر بود فرق داشت میشد بفهمونی و بگی بده یا دعوا کنی
ولی در کل دیگه اذیتم نمیکنی عسل مامان فقط شیطنتای خاص خودتو داری که دیگه اونم طبیعیه ولی ماشالا به جونتتتتتتتتتتت که از در و دیوار میری بالااااااااااااا حسابییییییییی بلا شدی
امشبم رفتی روصندلیو با صندلی افتادی زمین خدارو شکر چیزی نشد خدا رحم کرد ولی مگه از رو میرفتییییییییی
هر چی میبینی رو زمین میندازی تو ماشین لباس شویی از دستمال کاغذی بگیر تا روزنامه مچاله شده فکر میکنی لباسن
آهنگ که گوش میدی میری جلو اینه میرقصی میخندی یا بازی میکنی با خودت دالی میکنی
چند وقت بود مسواکتو بر میداشتی از تو جاش در میاوردی میکردی تو دهنت منم دیدیم دوست داری رفتیم خمیر دندون گرفتیم با اینکه چد تا کوچولو بیتر نداری ولی گفتیم بزار عادت بشه برات
دیگه میریم سراغ عکسسسسسسسسسسسا
چند تا عکس جا مودنده هم داریم میزام
که یه سریشو از آنا جون زمت کشیدن و از روز تولد بود بهم دادن
اینجا تازه رسیده بودیم
ماشالا به منم مهلت ندادی ابمیوه بخورم
موقع دادن کادوها
من داشتم وا میرفتمممممم از بدو بدو کردن
اینجام داشت دعوا میشد سر عروسک
اقا اران تو تخت خودشووووووووو تو خواب ناززززز
بازی دوست داشتنیتتتتتتتتت بری رو صندلی بگی دیییی دیییییی
در حال خرابکاری اوونم چیییییییی باتری کنترلللل
بعد منو دیدی خودتو لوس میکنی میگی دییییییییییییییی
مدل تلویزیون دیدن جدید
الهی فدات شم عاشققق میوه یی اونم هلووووووووووووووووووو
اینم اولین مسواک و خمیر دندونت عزیزممممممممممم
تازه زیرشم چراغ داره
اینم از اقا خوشگل ما ولی هر کاری کردممممممم نیومدی دستشویی
نشستی پیش سامان مسواک زدی
اولش نمیدونستی دقیقققققققققق
بعد خوشت اومدددد
دیگه زوری دستمو میکردی تو حلقتتتتتت
عاشقتونممممممممممممم وووروووجکای خوشگلممممممممممممممممممممممم