21 روزگی آران عزیزم
سلام عزیزم سلام قربونت برم
الهی که مامان فدات بشه نمیدونی چقدر دوست دارم
وای خدایااااااااااااااااااااا شکرت شکررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر که این بچه خوشگل و ناز و جیگر و به ما هدیه دادی نمیدونم چه جوری تشکر کنم
آرانم خیلی دوست دارم عزیزم قبلا احساس میکردم به دنیا بیایی من چجوریم چه حسی دارم چون هنوز باورم نشده بود ولی الان نمیدونم چی بگم انقدر که خوب و مظلومو آرومی همه دلشون میخواد بخورنت
الهی فدات بشم هزار ماشالااااااااااااااااااااااااااا ببخشید که دیر اومدم میدونی که خیلی سرم شلوغه مامانی ماشالا تو روز به روز خوشگلتر میشی و بامزه تر منم که سر گرم توام
بلاخره 4 شنبه بردیمت واسه ختنه
الهی بمیرمممممممممممممممممم برات انقدر گریه کردی ضعف کردی من و مامانی کلی گریه کردیم بابا سامانم که الهی بمیرم براش سرمای خیلیییییی بدی خورده بود حالش خیلیییییی بد بود انقدر ناراحت بود که نمیتونه بغلت کنه و ارومت کنه بوست کنه که نگو عشق مامانی نمیدونم از گریه زیادت بود یا از امپول بی حسی که بهت زدن وای قربونت برم صورتت پر جوششششششش شده بود ولی وقتی اومدی خونه خدا رو شکر جوشات رفت من انقدر گریه کردم که نگو اخه آرانم تو خیلی در کل ارومی زیاد اهل گریه نیستی جیغم نمیزنی ولی واسه ختنت انقدر جیغ زدی که بی حال شدی بمیرممممممم برات وقتیم که میخواستی شیر بخوری نفست بالا نمیومد از گریه و هق هق میکردی منم پا به پات گریه میکردم یه کمم مریض شدی سرفه میکردی تا شب کلی اذیت شدی و تا 5 صبح هممون بیدار بودیم چون خیلی بی تابی میکردی همشم باید بهت دارو بدیم توام اذیت میشی مامانی
ولی عیبی نداره زودی خوب میشی خود منم پریروزش تب و لرز کردم حالم خیلی بد بود کلا چند روزه یکم ضعیف شدمو ناخوشم ولی خدا رو شکر دارم بهتر میشم وگرنه توام بد مریض میشدی
خدا خیر بده مامانیو اومده پیشم کلی کمکم وگرنه نمیتونستم کاری بکنم چون بابایی مریضه نمیتونه کمک کنه بهم منم اگه مامانی نبود دست تنها بودم مرسی مامان مهربونم
خلاصه گل پسرم توام ختنه شدی و خیال ما راحت شد الانم عکسای خوشگلتو میزارم
راستی پسر خوشگلم خاله نگینم به سلامتی داره کم کم به روزای زایمانش نزدیک میشه و آمیتیس خوشگل میاد پیشمون ایشالا که زودتر زمان زایمانش برسه و راحت بشه آمیتیس جونم بیا دیگه من و آران منتظرتیم
ببخشید عزیزم فعلا شانس من عکسات چشم بستت:)) اخه میخوابی همش منم از چشمای بسته خوشگلت میندازم
اینم عکس تو بابا سامان وقتی که رو شونه بابایی خوابت برد
اینم از عکسای نازت عزیزم قول میدم زودتر بیام برات بنویسم عشق مامانی