♥آران عزیزم ♥آران عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 17 روز سن داره
باران عزیزمباران عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

★آران و باران کوچولووووووووووووو★

21 روزگی آران عزیزم

1391/2/15 16:03
1,363 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم سلام قربونت برم

الهی که مامان فدات بشه نمیدونی چقدر دوست دارم 

وای خدایااااااااااااااااااااا شکرت شکررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر که این بچه خوشگل و ناز و جیگر و به ما هدیه دادی نمیدونم چه جوری تشکر کنم

آرانم خیلی دوست دارم  عزیزم قبلا احساس میکردم به دنیا بیایی من چجوریم چه حسی دارم چون هنوز باورم نشده بود ولی الان نمیدونم چی بگم انقدر که خوب و مظلومو آرومی همه دلشون میخواد بخورنت

الهی فدات بشم هزار ماشالااااااااااااااااااااااااااا ببخشید که دیر اومدم میدونی که خیلی سرم شلوغه مامانی ماشالا تو روز به روز خوشگلتر میشی و بامزه تر منم که سر گرم توام

بلاخره 4 شنبه بردیمت واسه ختنه

الهی بمیرمممممممممممممممممم برات انقدر گریه کردی ضعف کردی من و مامانی کلی گریه کردیم بابا سامانم که الهی بمیرم براش سرمای خیلیییییی بدی خورده بود حالش خیلیییییی بد بود انقدر ناراحت بود که نمیتونه بغلت کنه و ارومت کنه بوست کنه که نگو عشق مامانی نمیدونم از گریه زیادت بود یا از امپول بی حسی که بهت زدن وای قربونت برم صورتت پر جوششششششش شده بود ولی وقتی اومدی خونه خدا رو شکر جوشات رفت من انقدر گریه کردم که نگو اخه آرانم تو خیلی در کل ارومی زیاد اهل گریه نیستی جیغم نمیزنی ولی واسه ختنت انقدر جیغ زدی که بی حال شدی بمیرممممممم برات وقتیم که میخواستی شیر بخوری نفست بالا نمیومد از گریه و هق هق میکردی منم پا به پات گریه میکردم یه کمم مریض شدی سرفه میکردی تا شب کلی اذیت شدی و تا 5 صبح هممون بیدار بودیم چون خیلی بی تابی میکردی همشم باید بهت دارو بدیم توام اذیت میشی مامانی

ولی عیبی نداره زودی خوب میشی خود منم پریروزش تب و لرز کردم حالم خیلی بد بود کلا چند روزه  یکم ضعیف شدمو ناخوشم  ولی خدا رو شکر دارم بهتر میشم وگرنه توام بد مریض میشدی

خدا خیر بده مامانیو اومده پیشم کلی کمکم وگرنه نمیتونستم کاری بکنم چون بابایی مریضه نمیتونه کمک کنه بهم منم اگه مامانی نبود دست تنها بودم  مرسی مامان مهربونم

خلاصه گل پسرم توام ختنه شدی و  خیال ما راحت شد الانم عکسای خوشگلتو میزارم

 

 

 

 

 

راستی پسر خوشگلم خاله نگینم به سلامتی داره کم کم به روزای زایمانش نزدیک میشه و آمیتیس خوشگل میاد پیشمون ایشالا که زودتر زمان زایمانش برسه و راحت بشه آمیتیس جونم بیا دیگه من و آران منتظرتیم

   

ببخشید عزیزم فعلا شانس من عکسات چشم بستت:)) اخه میخوابی همش منم از چشمای بسته خوشگلت میندازم

اینم عکس تو بابا سامان وقتی که رو شونه بابایی خوابت برد

اینم از عکسای نازت عزیزم قول میدم زودتر بیام برات بنویسم عشق مامانی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

negin
16 اردیبهشت 91 0:47
درود به مرجان جونم و آران خوشگلممممممممم

توروخدا براش اسپند دود کن خدایی نکرده چشم نخوره انقدر که ناز ه عزیزمممممممممممممم
از آرامش و لبخندی که تو عکساش داره معلومه که پسر خوش اخلاق وآرومی . خدا حفظش کنه عزیزم.
آران جونم مامانی رو اذیت نکنی یه وقتی. نمیدونی مامانی چقدر برات زحمت میکشه عزیزم.قدر مامان خوب ومهربونت رو بدون قربونت برمممممممممممم:


فدات بشم نگین عزیزم مهربون بوسسسسسسسسسسسسسسسسسس برای دوست خیلی خوبمممممممممممممممممممممم
مامان خورشید
22 اردیبهشت 91 23:52
مبارک باشه 21 روززگی پسر گلت عزیزم کد این موزیک و چطوری گذاشتی تو وبلاگ


مرسی عزیزم قربونت
بلو توث کردم از جایی اهنگرو