سلاممممم ما اومدیم با کلی عکس و خبررررر
سلاممممممممم عزیز دلممم آران گلی خودممم نفس مامان و بابااااا عشق کوچولوووووووووی ما که شهریور باید واکسن 18 ماهگیشو بزنه واییییییییییییییییییییی
بعدشم سلاممممممم به باران کوچولوی تو دلی خودمممممممم عسلک مامان ریزه میزه فندقمممممممم
یه خبر خیلییییییییییییی مهمممممممممممممم هورااااااااااااااااااااااااا بلاخره اران جونم دندون اسیاب پایین سمت چپش در اومد 92/5/20 روز قبل سفر خدایا شکرت باورم نمیشه بعد 5 ماه انتظاررررررر
جونم براتون بگه ما 2 روزی هست اومدیم ولی چون کلی کار داشتمو نرسیده مهمون داری کردم وقت نشد بیام عزیزم
گزیده اخبار مسافرت: کلا مسافرت خوبی بود توام با هوای خوب و نسبتا شرجی خیلی کم همراههههههههه با جیغ های مداوم و پشت سر هم آران جون و فضولی های اقا
اول بگم باران جون 24 هفتشه و روز به روز داره گوگولی من بزرگتر میشه هزار ماشالاااااااااااااااا
حالا میریم سراغ مسافرتو توضیحاتش با کلی عکسسسسس
عزیز دلم با اینکه دندونت در اومده بود ولی شبا مثل خونه خودمون یه بار یا دو بار بلند میشدی یه جیغ جیغی میزدیو میخوابیدی که دیگه موندیم به خدا برای چیییییییییییه البته گاهیییی الکی تو خواب میپریدیو داد میزدی انگار دردت میاد یا دستتو میکردی تو دهنتو جیغ میزدی که با دارو یه کمی بر طرف میشد که اونم برای تورم لثه هاته عزیزممم
ولی خوب خیلی کلافه شدی اخراش اخه هر روز از خواب که پامیشدیم میرفتیم دریا بعد بدو بدو بیا حموم بعدش حاضر شو برو بیرون ناهار بخور بیا خونه یه ذره بخواب بعدشم بیدار که میشدی تو خونه بازی میکردی باز میرفتیم بیرون دور میزدیم شام میخوردیم میومدیم خونه منم به زور بیدار نگه میداشتمت تا خسته بشیو یهو نصفه شب بیدار نشی واسه همین خیلی کلافه میشدیو جیغ میزدی و عصبی میشدی
البته خودمم دیگه خیلی خسته شدمو حالم از هر چی بیرونه بهم خورده بود
اگرم نمیزاشتیم یه چیزی دست بزنی یا خرابکاری کنی بازم جیغ میزدی واییییییییییی امان از دستتتت جیغاتتتتتتت ولی دیگه بد قلقی نداشتی از نظر غذاییییی یا چیزای دیگه خدارو شکرررررررررررررررر
البته باباتم بیچاره کلافه کردی همش میخواستی پیش بابات باشی و نمیزاشتی تکون بخوره
ولی بازم خوب بود در کلللللل عسلکممممم
قبل عکسا بگم عاشق مسواک توپ اهنگ و رقصیدنی اینا در اولویت قرار دارن حالا تو که انقدر مسواک دوست داری قراره یه خمیر دندون بگیریم که از الان بهت باد بدیم
کلیم برات توپ در اندازه های مختلف گرفتیم از بس عاشقشی
اصل کاریو یادم رفت بگمممممممممم خیلی خیلی ماشین اونم از نوع چراغ راهنمای ماشینا و چرخاشونو گل گیراشونو دوست داری محاللللللللللللل بود تو خیابون وقتی دستتو ول میکردیم نری سراغ تک تک ماشینا که دیگه کلافه شدیمو با زور و جیغ و گریه جدات میکردیم
بقیشم به روایت تصویر میگم قل قلی مامان
اینجا تو راهه و خواب بودی خوشگلم بعدشم رسیدیمو شروع کردی به خوش گذرونی
قربونش برم ناهار نوش جان میکنه
بعدشم که رسیدم میخواستی بازی کنی عاشق اینجا شدی دالی بازی میکردی از پشت شیشه
بعدش خودتو میدیدی جیغ میزدیو دست میزدی
نگاه میکردی به دریا از بالا کلی میخندیدی فدات بشمممممممممممممممممممم
دفعه اول خیلییییییییی از اب ترسدیو و گریه کردی گفتیم اجبار نکنیم تا خودت بیایی
عاشق عکستممممممممم
امومدیم بالا دوباره حمومو بازی و میوه خوردن نفسمممممممممممممم این توپم که از خودت بزرگتر بودو اونجا گرفتیم که گیر داده بودی بهش
شکار لحظه ها موقع دالی بازی
من و تو وبابایی بارانی
این کلاهتم به زور گذاشتیم اخه من خیلی دوسش دارم بهت میاد
اینجام با پارمیدا دختر عموی بابای بازی میکردی
به این کابیتم علاقه خاصی داشتی
النا و بهراد و اران
ما و بچه ها فکر کن اینا همشون بچه های ما بودن
جوجه کشی مرجان و سامان داشتیم دوباره میرفتیم دریا
داشتی پیاز میخوردی
ایندفعه ولت کردیم ببنیم خودت چیکار میکنی
هی میرفتیو میومدی
اخرشم رفتی
بعدشم اومدی پیشم تا یه کم انرژی بگیری
اینم به توپ دیگست که گرفتیم و گیر دادی
یاد گرفتی سنگ بندازی بگی دددددددددده الهی قربونت برمممممم
بعدشم که رفتیم بیرون بدو بدو سراغ ماشینا و چرخا و چراغا
و بعدشم سنگ انداختن
دیگه ددیو دیدی ول کردی
این دفعه گفتیم بزاریمت تو این که خسته نشید ولی خیلی گریه کردی و فقط بغل دوست داشتی
یا بابا بجات بشینه و تو رو بابا
اینجام بدوبدو مبرفتی سراغ ماشینای پارکی ما به زور میاوردیمت عکس بگیریم
ایشالا در پست بعد بخاطر دوستای خویم که گفتن از مشاوره میگم و از تصمیمی که من و بابا گرفتیمممممممم
ببخشید زیاد بود هم دستم کف کرد هم مغزم