جدا خوابیدن عشق مامان/توضیحات مشاوره/تصمیمات ما/و یه اتفاق بد کوچیک
سلام دورت بگردم آران خوشگلم ایشالا دردو بلات بیاد به جونم عشق کوچوووووووووولوی من
بعدش سلام مخصوص به باران گوگولی خاله ریزه خودمممممم
جونم برات بگه عسلم ما تو این چند وقت چند تا تصمیم گرفتیم عزیزم البته به گفته دکتر چون تا باران نیومده باید عادت کنی منم گفتم تا الان خیلی سختم نشده و گنده منده نشدم دست بکار شیم تا سختم نشه
اولیش این بود که جاتو جدا کنیم که گذاشتیم بعد شمال خلاصه دیشب افتادیم به جون اتاقا تا جا له جا کنیم وسایلارو خلاصه با جمع کردن یه سری اسباب بازیا و وسایل تختو اوردیم تو اتاقتو جا باز کردیم برای دراور باران خوشگلم که داره اماده میشه
از دیشب شروع کردیم دیشب چون جات کم بودو بسته 2.3 بار پا شدی گریه کردی منم بلندت کردمو اب دادم بهت روپام خوابوندمت و دوباره گذاشتم سر جات ولی خیلی وول میزدی اخه پیش ما که بودی هی میومدی تو تخت ما جا باز بود تا صبح که بلند شدی هی من و بابا رو نگاه میکردی چون اومدیم پیشت بخوابیم تا عادت کنی هی نگاه میکردی بغض میکردی اخرش دلم نیومد تا نگاهت کردم بهم خندیدی دستو باز کردی
واییییییی نمیدونی من چه حالی شدم خودم از خدام بود بیام بغلم بخوابی وقتی گذاشتمت وسطمون مارو نگاه کردی خوابیدی یعنییییییی یه چیز بی سابقه چون وقتی بیدار میشی باید بزارمت رو پام ولی ایندفعه نه خودت خوابیدی
عشقم با اینکه هنوز یه شبه ولی دلم برات تنگ شده برای وقتی که میومدی روم میپریدی بوسم میکردی میومدی وسط من و بابایی دلم گرفته خیلی گریه دارم برای جداییییییییییییییییییییییییییییییییییمون
و دوم اینکه قرار بود وقتی باران میاد یا پرستار بگیریم یا بزاریمت مهد کودک ولی مشاور گفت الان آران با 2 تا ادم بزرگه 1 دیگه میخواد چیکار بزار مهد ولی فقطططططططط بازی نه اینکه هی اموزش باشه چون اران کوچیکه بچست دلش بازی میخواد نه اموزش بیخود واسه همین میخوایم بزاریمت مهد کودک ولیییییییییی شدیدا دودلم و استرس دارم
چون هم زودتر از موعد دارم میزارمت هم هنوز خیلی کوچولویییی و بلد نیستی حرف بزنیو به همه چیز میکی بببببببببببببببببببب دددددددد نهایت بگی دالی این زیه یا بگی ننننه که من میترسمممم اذیت بشی و یه مساله مهم اینکه بچه سر سختو کم خوابی هستی نمیدونم اونجا چیکار میکنی
چند جای خوبم پیدا کردم که میگن ما واردیم میدونیم کارمونه ولی خوبم منننننننننننن
اخرش گفتم بزار واکسن 18 ماهگیتو بزنیم راحت شیم تا اون موقع هم بهتر راه میری من بخوام بیام دنبالت اذیت نمیشم هم باز یکم عقلت بیشتر میرسه هم و اینکه باز 1.2 ماه دیر رفتنم 1و2 ماهه دیگهههههههه
حالا اگه مهد نشد تا نتونستی بمونی باید بیوفتم دنبال یه ادم مورد اعتماد کار بلد نا چند وقت بیاد خونمون چون من یه مدت نمیتونم تنها باشم چون مامانی باید پیش خاله سمیرا هم بره
راستی نگفتم خاله سمیرا بچش پسره اسمش امیر سام میزاره ایشالااااااااااااا خاله فداش بشههههههههههه
و چون یه سری دوستام خواستن توضیح بدم دکتر چی گفته این بود
که اصلا بچه رو نزنی یا داد نزنی هی نگی نه نه نه نه من درونشو سرکوب نکنید
بچست سنش ایجاب میکنه جستجو کنه و دست بزنه کنجکاووووووه
کاری کنید از نگاهتون یا حرفتون اخمتون حساب ببره
اگه چیزی جلوی دستشه بهش بگو نه دست نزن یه جوری که بفهمه یا از جلوی دستش بردار که اگه شکوند دیگه دعواش نکنی بگی چرا بده اااااااه چون تقصیره خودتونه که حواستون نبود
برای کار خوبش تشویقش کنی و کار بدشو بهش بفهمونی که بده مثلا چیزی که دوست نداره رو انجام بدین و به گریه و ناراحتیش اهمیت ندین تا بفهمه کارش بد بود
اگه خودتون یه ربع غذا میخورید بخاطر بچه بکنید 1 ساعت ولی اگه نخورد و پا فشاریو لجبازی کرد و نخورد به زور ندید و جمع کنید وقتی 1و2 بار گشنه موندو دید لج بازی فایده نداره میفهمه
گفت بچه ها میفهمن و متوجه میشن شما هستید که میخوایددد به خودتون بقبولونید نمیفهمن و بهشون بگی چیکار کن چیکار نکن اینحوری اونا با گریه و جیغ و داد کارشونو پیش میبرن
و در مورد جیغ و گریه الکی گفت اصلااااااااا اهمیت ندید انقدر جیغ و گریه کنن یا بزارش تو اتاقش تا خسته بشن اگه اهمیت بدی براش عادت میشه
در مورد خواب و بازی و خستگی وچیزای دیگه خیلی حرف زد که خودش مفصلههههههههههه
ولی من اکثر کاراشو دارم انجام میدم یعنی خیلی خوب بوده و نتیجشو دیدم
مشاوری نبوده که الکی حرف بزنه و وعده و حرفای الکی و نشدنی بزنه
و اتفاق بد این بود که اران جونم داشت با گاز بازی میکرد در کوچیکه فر و هی باز و بسته میکرد مثل همیشه منم داشتم کارمامو میکردم یهو صدای جیغششششششش بللند شد گفتم شاید مثل همیشه خورده به در اینم داره االکی داد و فریاد میکنه من برم پیشش ولی یهو به دلم بد اومدگفتم بزار ببینم دیدم نه خیلییییییی گریه میکنه جیغ میزنه دیدم واییییییییییییییی زیر پاش خون خالیههههههههه یهو پاشو بلند کردم دیدم خدای مننننننننن الهی بمیرم براششششششش بغل پاش پوستش کنده شده تیکه یی و اویزونه انگار قسمت تیزش بریده بود بودپاشو وای حالم بد شد هول شدم ولی گفتم الان وقت هول شدن نیست بدو بدو دستمال تمیز اوردم پاهاشو بستم بعد بردمش دستشوییی با اب سرد شستم یه حالییییییی بودم بعدشم زنگ زدم سامان بیاد بتادینو باندو گاز استریل خرید اورد چون گوشتش نبوده بخیه نمیخواست ولی بمیرممممممممممممممممممم براش انقدر گریه کرد و جیغ زد مثل لبو شده بود
خدا رو شکر به خبر گذشتو انگشتتو نبرید
اینم از این دیگهههههههههههه
اینم اقا شیطونه که یه دقه اروم نمیشینه
به زورررررررر پاشو دراورده
بله اران جونم باید ببینه بیرون چه خبرههههههههههههه
بمیرم برای پای خوشگلتتتتتکه تا فرداش نمیتونستی راه بری 4 دست و پا میرفتی بعدشم مثل گربه لنگ میزدی وقتی میخواستی راه بری با این پات رو نوک انگشتات راه میرفتی تا 2 روز
الهی فدات بشممممممممممم قلمبه من