خدایاااااا.... همینو کم داشتم دیگه:(((((((
سلام عزیز دلمممممممممم فدات بشممم آران نازم که انقدر حالت بدهههههههههههه
واقعا همینو کم داشتم تو این دورانو اینم این آخرا که اذیت میشم الهی بمیرم برات که درد میکشی و شبا جیغ و داد و گریه راه میندازی
دیشب وقتی خوابیدی و گذاشتمت تو تخت هی بیدار میشدی نق میزدیی فکر کردم آب میخوایی ولی هی بیتاب بودی منم میزاشتمت رو پامو باز میخوابیدی تا اینکه 4 صبح با جیغغغغغغ پاشدی دیگه خسته شدم آوردمت پیش خودمون بخوابی دیدم داغ داغی گفتم شاید گرمته چون هر شب کولر روشنه امشب عادت نداری آخه تو اصلا سابقه تب نداری حتی تو واکسنت یا مریضیا شاید یه کوچولو تب میکردی ولی بعد خوابیدیو پا شدی دیدم وای تنت مثل کوره داغغغغغغغغغغغغغه خیلی بده باورم نشد گفتم همون طفلکی انقدر بیتابو کلافست سامان رفت برات شیاف آوردو گذاشتیم خوابیدی
صبحم خیلی بهونه گرفتی گریه میکردی دیدم دوباره وایییییییی افتضاحی از داغی دوباره شیاف گذاشتم ولی دیدم بی اثره و بهت استامینوفن دادم با بدبختی خوابیدیییییییی
بعد عصری کلا میخواستیم ببریمت دکتر که زدو مریضم شدی دکتر معاینت کرد گفت واییییییی گوشش و گلوش عفونت داره افتضاح
خدارو شکر قد و وزن و چیزای دیگت خوب بوددددد مشکلی نبودد خیالم راحت شد
گفت حموم بردی یا باد خورده گفتم نه شمال بودیم احتمالا از اونجا اومدیم اینجوری شد چون کلی هم اب بازی کردیو بعدشم حموم و بعدش دوباره بدو بدو حتماااااااااا برای اون بوده
بعدم بهت دارو وآنتی بیوتیکو قطره گوش و بینیو چند تا چیز دیگه داد بهت بدم
وای از اونجا که اومدیم ساعت 7.30 این طورا بود تا ساعت یه ربع به 9 خدا شاهده یک بندددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد جیغ میزدیو گریه میکردیو بهانه میگرفتی یه چیز خیلی خیلی خیلی بد هر چی بگم کم گفتم
بخدا من و بابا واقعا داشتیم دیوانه میشدیم یه چیز عجیب و غریب من که داغون بودم چون همشم میومدی خودتو پرت میکردی تو بغلم با سر میزدی تو شکمم خیلی درد داشتی یا گازم میگرفتی جوری که دستم خون اومد و کبود شد
امشبم اصلا شام درست نخوردی دارو خوردی 11خوابیدی 1 ساعت پیشم با جیغ پاشدی دیدم دوباره مثل آتیشی بهت استامینوفن دادم گذاشتم پیش خودمون بخوابی تا بهتر بشی حواسم باشه بهت عزیز دلممممم
انگار این جدا خوابیدن تو طلسم شده هی قطع و وصل میشه
بیچاره بابا سامان کلییییی نگرانه منه که چیکار کنم دست تنها میگه تو دیگه این اخریا انقدر اذیت نکن خودتو حالام که تو اینجوری شدی داره غصه میخوره منم خودم استرس فردا رو دارم که چیکار کنم انقدر بد قلقی دیگه بغلتم نمیتونم بکنمممممممممم
ایشالا زودی خوب بشی یا حداقل فردا بهتر باشی وگرنه من بیچارممممممممممممم
میخواستیم تازه دوباره بریم خریدو منم کار داشتم کلی که اینجوری شد
این پستم نشد برای بارانی باشه و خریدای نازشو بزارم
عشق مامان الهی بمیرم برات که انقدر درد میکشی از جیغات و گریه هات و بی تابیات معلومه دردت مثل همیشه نیست و چقدر داری اذیت میشی و با این تب بالا کلی کلافه یی
عاشقتم عزیز نازمممممم