سفرنامه و ماجراهای بعدد/29 ماهگی آران گلی/ دندان اول و دوم سوم عسل خانوم /و معذرت دوستای مهربونم
یه سلامممممممممممم بلنددددددددددددد و انرژی دار به 2 تا نخود
فرنگیای خوشگلممممو
یه سلام بلنددددددددددددددددددددددددد و با انرژی بیشتر به همه
دوستای واقعا دوست داشتنیمون که انقدر با محبت هستنو به ما
لطف دارم واقعا ببخشیدددددددددد من وقتی به وبلاگاتون سر
نمیزنم خیلی عذاب وجدان میگیرم و خجالت میکشم که شما
میاییدو کلی به ما لطف دارید و نظر میزارین ولی من نمیتونم و دیر
میشه واقعا ببخشید
و اینکه 29 ماهگی عشقم پسر نازم عزیز من مبارککککک پسرک 2 سال
و نیمه من که اروز داشتم که این سنی بشی و چه زود روزا گذشت
عزیزترینم
و اینکه دندون باران خانوم اولیش 9 ماهو 2 روزگی دراومد اونم کدومممم
دندان پیش بالا سمت چپ و 9 ماهو 2 هفتگی هم 2 تا پیینا باهم زد
بیرون بیچارمون کرد ولی نه به اندازه آران
دیگه براتون بگم از سفر 8 روزمون که خدارو شکر خیلی خوب
بودددددددددد اصلا فکرنمیکردم با این 2 تا فسقل بلا خوش بگذره ولی
خوب بود خدارو شکر اول رفتیم آمل 3 روز بودیم با خاله سمیرا اینا
خوش گذشت ولی فوق العاده گرممممم بعدش خاله اینا چون کار داشتن
برگشتنو 4 نفره ادامه سفر و رفتیم ماسوله که واقعاااااااااااااااااااااااااااااااا
عالی بود
با اینکه 2 روز بودیم خیلی خیلی بهم خوش گذشت و بعدشم سرعین که
هوا خوب و عالی ولی جای خاصی نتونستیم بریم حتی آب گرمشم
نرفتیم چون سامان که رفت 20 دقیقه نشده برگشت و گفت خیلیییی
شلوغ و کثیف بود تازه استخر بین المللی بود منم از رفتم پشیمون شدم
ولی با این حال خیلی خوب بودددددددددد
بلاخره شما 2 تا بدون اذیت نبودین ولی خوب عادی و طبیعی بود بیشترم
تو راه اذیت کردین اونم برای مسافت های طولانی بود دیگه ولی من
راضی بودم با اینکه کلی حرصم دادین
کلا به این نتیجه رسیدم وقتی تنها باشیم خیلییییی خوبین مخصوصا اران
چون وقتی کسی باشه اران از این رو به او رو میشه
خلاصه که 5 شنبه برگشتیم و داستانی داشتیم اول با مدفوع خونی اقا
اران و تب شروع شد که فهمیدییم عفونت کرده اونم از اب کثیف دریا
بعدش عمو امیر بیچاره که پاهاش از بچه گی یه زخمی داشت اونم اومد
دریا عفونت کرد و 2 هفته بیمارستان بستری بودو در اخر سوختگی پای
باران که فهمیدیم قارچه اونم بازم برای دریااااااااااااااااا بله دیگه دریا
بیچارمون کرد هنوزم باران پاهاش خوب نشده با کرمای مختلف و
ساختنی و شستشو یه کم خوب شده حدود 1 ماهی میشه که
اسهاله بگیر نگیر داره که اونم واسه دندونه
آران جون مامان خیلی عاقل شده خوب شده مهربونتر از دفعه قبلم
شده که گفتم ولی همچنان جلب توجه میکنه و همه چیزو با جیغ
میخواد بهش میگیم اران عشق من کیه میگه کیههههههههههههه بعد
میزنه به سینش میگه منننننننن الهی من فدات شم با این من گفتنت
چیزای کوچیکو دیگه هم تک و توک بگی نگی میگه ولی همچنان همون
جوری هست که بودددددددددددد
باران نگو ووورووجک بگو ماشالااااااااااااااااااااا اهنگ میشنوه تو هر حالتی
دست میزنه و میرقصه که وای ادم پر پر میشههه هفته پیشم اتلیه
بردیمش که 1 ماه دیگه حاضره ایشالااااا و اینکه بگم روز ی نیست که نره
پیش دوستاش همسایمونننننننن دیگه حسابی جور شده و اونام
عاشقشننننننننن 6/7 ساعت میموهه پیششون دیگه بگم کلی چیزای
دیگه بود که دیگه مغزم یاری نمیکنه بگم طفلکی هم انقدر تو این چند
وقته برای سوزش پا گریه کرد که دیگه نفسش بالا نمیومددراستی وقتی
که ما به باران میگی تاتی تاتی ارانم یواش راه میره میگه دهی دهی
انقدر عکس هست که گلچین کردم خداتا شده
قبل از رفتنمون باران خانوم تو جعبه
اینم صبح زود 2 تا فسقلیا اماده
بابا سامانم پشت ماشینو برای شما درست کرد برای اقا ارانم یه دی وی
دی پورتابل گرفت که یه وقت اران جان وقتشو از دست نده
3تا وورووجک تو استخر
خانومچه مثل فرفره بدو بدو رفت
اقا ارانم که عشق دریا
ما 4 تا
فردا دیگه مجبور شدیم استخرو بیاریم اینجا
از دست این وووروووجکا
توی راه یه رستوران خوب تو لنگرود
فدای شما دوتا بشمممم عسلااا
ما و عکس محلیییییییییی
صبحانه خوشمزه
ماسولههههه عالیییییی
به اران میگم بخند بلند بلند میخنده
سرعینم چند تا عکس داشتیم که الان ندارم فقط همین 2 تا که تازه
رسیده بودیمو رفتیم درشکه سوار شدیم
گلچین تمام عکسا
اینم حموم بعد از سفرررررررررر
اینم یه عکس که مال تولد ارمیتا جون بود اون موقعه نداشتم بزارم
دوستای گلم حتما حتما سر میزنم بهتون ببخشید و ممنوننننننننن