10ماهگی طلاخانوم با تاخییر/دیدار با 3قلوهای ناز وبلاگی
10ماهگی طلاخانوم با تاخییر/دیدار با 3قلوهای ناز وبلاگی سلام گلای خوشگلم عروسک کوچلوهای شیرینم
10ماهگی ناز نازیم مبارک البته با تاخییر فرشته کوچولوی مامان 2 ماه دیگه
تولدته چه زود گذشت روزای فندق بودنتو نوزادیت
!!!!ماه دیگم تولد
عسل خاله امیر سام جونمه 
براتون بگم از یه مهمونی وبلاگی که سولماز جون مهربونم مامان هانا
،کوشا، ارشا خوشگلم دعوت کرده بود خونشون و خیلی عالی بود خوش
گذشت مرسی سولماز جونم عالی بودددد و دستت درد نکنه
نویان جون و مامان مهسای مهربونشم بود خیلی خوشحال شدم از
دیدنشون و یه دوست خوشگل غیر وبلاگی لارا جونو مامان هلن عزیز روز
خوب و شلوغی بود مثل مهدکودک شده بود چه خبر بودااا کلی اتیش
سوزوندن
خلاصه که روزی بود برای خودش ارانم عشق نقاشی میخواست همه جا
رنگی کنه از اون اصرار و از من انکار و جیغای اران اخرش گفتم بکش باشه
منو نگاه میکرد دیگه انجام نمیداد کلا برعکسه 
چند روز پیشم با دوستامون بعد2سال رفتیم فشمو باران جونم پیش
همسایه ها موند البته به اصرار خودشون چون گفتن سرده 
منم خوب
بدم نمیومد سخت بود دیگه جفتی باهم اونجا 
اران جون کلی بازی کردو
خوش گذروند
بله دیگه اینم از این چند روزا بربم سراغ عکسای گوگولی
اقا اران هم کیک میخوره هم فوت میکنه
قراره اینجا مرتب همه بشینن/ آران جونم . لارا جون .هانای نازم. نویان
عزیزم. نمیدونم کوشا جون یا ارشا جونبارانم بود ولی همش خواب بود
سی دی ببینه اروم بشینهههههههه
ا
ینجام 3 تا خوشگلا جمعن هانا و کوشا و ارشا و لارا و نویان
الهی فدات شمممممممم
انقدر آقایییییییییییی
نفس خانوممممممممممممم
داشتیم روروئکو جمع میکردیم اینجا شیطونی کرده افتاده توش
یه روز اقا اران سبزی پلو رو برداشته بود دیدم صدای جفشون در نمیاد که
اومدم با این صحنه مواجه شدم
یه روز دیگه با چوب شور
اینجا فشمه و عشقم کلی بازی میکنه
عشقولانه های خواهر و برادری
بارانم عشق پنجرست
انقدر سرم شلوغه این پست از 8 مهر نوشته شده و هی یه کم یه کم
درست میکنم نمیدونم چرا جدیدن وقت کم میارم البته خوب خسته هم
هستم ولی برای اپ کردن وبلاگتون روز شماری میکنمو دوست دارم مثل
قبل زود زود بیام عاشقتونممممممم
جدیدن آران همش میگه این چیه این کیه عاشق عکسای خودشم هست
فداش شمممم
دست بارنو میگیره ما میگیم تاتی تاتی اون میگی دهی دهیبعد دستشو
میکشه با سرعت نور میره که دستش از جا در بیاد 
بعدشم به جای چشم میگه دددددددددددم کلا حرف زدن اران تو دد و
ییی ااااخلاصه میشه
باز هم مهمونی و تولد ...
امدوارم همیشه خوب و خوش باشین 
چقدر این دو تا وروجک خوردنی شدن 
ببوس رو ماهشونو 
قربونشون برم ماشالله اینقدر بلا شده آرانی
چه همسایه ی خوبی خدا به همه از این خوباش بده
عکساهم مثل همیشه عالی بودن مرسییییییییی
ما که با یک دونش به سختی وقت میکنیم بیایم 
امیدوارم همیشه پر انرژی باشی خانمی و ما رو با دیدن عکس هاتون خوشحال کنی
دوباره میزارم سر فرصت چشممممممممم
بعدم اینکه بلانسبت شما و خیلی دیگه از دوستانی که زیر کامنت یک نفر جوابشونو میدن من خیلی از این کار بدم مییاد چون حس میکنم یک نوع بی احترامیه که یکنفر هم بیاد تو وبلاگ من نظرشو بده و حالا یه سوالی بکنه بعد دوباره بیاد همونجا ببینه من جوابش دادم یا نه
منم بقیه کامنتهامو مثله کامنتای خودت میرم وب خودشون جواب میدم یا تشکر میکنم گلم البته بازم میگم این نظر منه و اصلآ منظورم به شما نیست 
توی آرشیو همه کامنتها هستند
دیگه یادم نمیاد چیزی پرسیده باشی عزیزم
مراقب خودتون باشین 
مامانی به ما سر نمی زنی دیگه فراموشمون کردی
شوخی بود ایشالا هرجا هستی همواره سلامت و شاد باشی