تربچه من راه افتاد/دندان جدید/تولد امیر سام/ماهگردا/و عکسای آتلیهههه /یعنی آران حرف افتاده:)))
سلام 2تا فنچولکای خودمممممممممممم عشقای خودمم نفسای
ماماننننننننننننن
وای چقدر دیر اومدم کلی اتفاق افتاده که تا اونجایی که یادمه مینویسم
براتون عسلای شیرینم اول از همه هورااااااااااااااااااااا باران جون فندقی عسلم 11 ماهگی راه افتادی عشقم مبارکهههههههههههههههه
عزیزکم خیلی خوشحالم که قبل تولدت راه افتادی
دیگه اینکه دندون پیش بالا سمت چپ و دندون جلویی سمت راستت
دراومدن و الان 5تا دندون گوگولی داری عشقم
و با عرض معذرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت فراووان از عشقم آران جون 30 ماهگیش
با تاخییر مبارک و 11 ماهگی تربچه خانومم مبارک دیگه بگم که 16
ابان تولد 1 سالگی عشق خاله امیر سام مبارکه
عزیزمممممممممممممممممم ایشالا 120 سالگیت فرشته کوچولوی
نازممم
ولی چون تو محرم بود یه تولد کوچیک خانودگی گرفتیم که الهی من
بمیرممممممممممممم براش روز تولدش پاش سوخت و روی پا و کف پاش
تاول زد بددد وای مردمممممممم من خیلی بد بود خیلی واقعا از یادمون
نمیره ولی خلاصه تولد به خوبی تموم شد
دیگه بگم باران جونم بای بای میکنه دست میزنه میرقصه ادهه اده میکنه
دد ددیی صدای کلاغو مثل اران در میاره میگه غغغغغغغغغغغغغغغغ و اینکه
هر چی بگیم ماشالا هزار ماشالاااااااااااااااااااااااا سریع اهنگ صداشو یا
خودشو تکرار میکنه و اینکه فوقالعاده شیطونتر از ارانه ماشالا به جونش
نسبت به سنش خیلی اران بچم تو اون سن بس که تپل بود تکون نمیخورد
که ولی این نه ارانو حریفه البته ارانم از خجالتش درمیاد با گاز زدنو کتک
زدن و عشقولانه هاش در کل جفتشون از پس هم بر میان بلهههههه
و اینکه به نتیجه صد در صد رسیدیم اران بخاطر باران حرف نمیزنه چون کلا
ادای اونو در میاره ما به امید اینکه باران زود به حرف بیوفته و ارانم به هوای
باران حرف بزنه
چون از وقتی باران راه میره و میخوره زمین ارانم اونجوری راه میره میخوره
زمین که ما قربون صدقش بریم یا مثل باران حرف میزنه و خیلی چیزای دیگه
حتی 4 دست و پا رفتن .... با اینکه همو تیکه تیکه میکنن فوقالعاده دوست
دارن همدیگرو ارانم طفلک خودش واقعا بچست و ما در برابر باران اونو بزرگ
میبینیم خیلی خیلی توجه میکنیمو بهش میرسم ولی روز از نو روزی از نو
و بازم مشاوره........................................
اره دیگه نمیشه کاری کرد جیغ داد دعوا کتک زدن باران همش تکرار شده و
بد تر شده اوضاع خونه نابسامان و حتی داغون و گاهی روزا خوب منم دیگه
برام عادی که نشده هیچ بدترم شده دیگه خسته شدم از بس تو این
وبلاگ نق زدم ولی پشیمون نیستم چون میایی میخونی میفهمی چه
پوستیییییییییییییی کندی ازمون ارانم نفسم عمرم
خیلی مامانی شدی خیلی خفن میچسبی بهم و ددددددددددد به بوس
عاشقتم بخدا و اینکه اران یه مدتی بود کلمه ته دیگ و بابا و بلد بود و
میگفت ولی نه جلوی ما بلکه جلوی مامانم و همسایه که و منم اصرار به
اینکه نخیرررررررررر بلد نیست اما یه روز خیلی شیک گفت ته
دیگگگگگگگگگگگگگگ بله گفت و منم وا رفتم بعدش انقدر خوشحال شدم
به همه زنگ زنگ که چیشده اران گفته ته دیگو همه ذوق کردن و پای تلفن از بس به اران گفتن بگو ته دیگه که اخرش قاطی
کرد خودش از خوشحالی میدویید بالا پایین ته دیگ ته دیگ میکرد البته ته
دییییییییییییییییییییییییی بابا رو جلوی همسایمون میگه بده رو هم میگه
دددددددده مثل باران تکرار میکنه
بارانم که عاشق همسایه ها گل و از گلش میشکوفه و خدا عمرشون بده
خیلی کمک من بودن و هستن وقتی باران اونجاست من هم به کارام
میرسم هم به اران اره دیگه اینم این مدلیه
و اینکه یادم اومد اران جونم دیگه میره پشت ماشین خودش تنها میشینه و
دیگه به اینکه باران پیش منه نق نمیزنه الهی فداش شم و دوباره
موهاشو کوتاه کردیم
یه بار دیگه یه شمال یهویی رفتیم اصلا خوب نبود اصلا چون هوا سرد بود
منم دوست ندارم شمالو بس که رفتیم ارانم همش جیغ که بره بیرون
دیگه یادم نیست اگه چیزی باشه:))))))))))))
عکسای خانوم طلااااااااااااااااااا
عروسی پسر عموی بابا
فدات شممممممممممممممممممم
شیطونای خونموننن
باران خانو از سرسره بالا پایین میره بدون ترسسسسسس
فنچولکای نازمممممممممم
تاپ جدیدو ذوق بارانم
عزیزمامان موهاشو کوتاه کرده
ایشالا 120 سالگیتتتتتتتتتتتتتتت
بمیرم برات که پاهای کوچولوت سوخت عشق خاله
عاشقتونم عزیزای منننن
الهی فدات شم عشقم از باغچه گوجه ریز کنده میخوره
یه رودخونه بغل ویلا هست که اران میبینه از خود بیخود میشه
فدای تو بشمممم
اینجا داره صدای جوجه درمیاره اینجا آران شبیه این هپلیا شده
بیچارمون کردددد تا رفت تو دریا
اینجام اران جون انقدر بازی کردی هلاک بود هر بازی 3بار
اینجا اولین باره عشقم چرخ و فلک سوار شده اولش کلی ترسید
اینی که تو دهن خانومچه هست اناره :)))))
سرتق خانوم خودش از پله ها بالا پایین میره
بارانم باران نازنین باران رحمت و نعمت خدا دختر قشنگ کمتر از 1 ماه دیگه
تولدته عشق تولد 1 سالگیته زود گذشت مثل برق و باد ولی واقعیت اینکه
کنار شیرینیای زیادش سختم گذشت خیلی دیگه میدونی قشنگم ولی
خوشحالم خیلی خوشحالم 1 سالت شده نازنین دخترم و تو خدارو شکر
همه چیت زود بوده نشستن 4 دست و پا راه رفتن احتمالا حرف زدنتم زود
باشه ایشالااااااااااااا بهت قول میدم مثل قبل تولدت یه پست خوب و
خوشگل و مخصوص برات بزارم عسلم دوستت دارم مرسی خداجونم که بارانمو دادی مرسییییییییییییییییییییییییییی
ببخشید که دیگه انقدر نوشتم اخه 1 ماهی شده تازه کلی گلچین کردم