تصمیم گیری تولد و 2 تا خبررررر
سلامممممممم جوجه طلایی من قربونت برم تبلللللل خان عزیز دلمی بخدااااااااااا
اول از همه بگم بلاخره برای تولدت تصمیم گرفتیم از اونجایی که شما هنوز راه نمیریییییییی و 4 دستو پا میری و بغلی هستی و تند تند شیر میخوری مهمونی بزرگمون کنسل شد چون هر جوری حساب کردم دیدم من فقط باید بغلت کنم یا برم تو اتاق بهت شیر بدم و از تولدت جز خستگی چیزی نمیفهمم پس قرار بر این شد یه تولد خانوادگی بگیریم
حالا روز تولد
تولد شما 1 شنبه هستش همه وسط هفته هم وفاته میخواستیم 29 بگیریم که نامزدی دختر عمومه 4شنبه و جمعشم بدلایل کاری شنبه و مدرسه بچه ها کنسل شد هفته دیگشم که میرفت تو اردیبهشت و خیلی دیر میشد پس دوباره تصمیم گرفتیم 2.3 روز زودتر بگیریم یعنی 5شنبه همین هفته 22 خلاصه ماهم کیک تولد و تم تولد و کارارو انجام دادیم برای یکشنبه البته هنوز کلی کارا مونده ها عزیزم اینم از تولد پسر خوشگلم
خبر بعدی که خیلی خوبه اخخخخخ جونننن هورااااااااااااااااااااا من دارم خاله میشمممم توهم پسر خاله
خاله سمیرا داره مامان میشههههههههههههه خواهر خوشگل و مهربونم مبارکههههههههههه قربونت برممممممممم
وخبر بعدی اینکه امروز تولد بابا جونمم هستتتتتتت باباجون مهربونم تولدت مبارک قربونت برممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم ایشالا سایت همیشه بالا سرمون باشه مهربونم
اینم از خبراااااااا زود زود برمیگردم با عکسای قبل تولدت از وقتی تو دلم بودی تا وقتی اومدی پیشم عشق منننننننننننننننننن
اران شیطونه رفته بالای میز tv
وقتی اران میره وسایلاشو بهم بریزه
ایت صندلیو کیسه بوکسم از شمال برات گرفتیم
رو صندلیم هی لیز میخوری پایین
ولی وقتی کیسه بوکس تکون میخوره میاد طرف صورتت چشمتو میبندی انگار میترسی
اینجام طبق معمول فضولی میکردی ماهم گذاشتیمت تو ماشین ولی بعد یکم ترسیدی گریت گرفت ولی ما کلی خندیدیم
عاشقتممممممممممممممم همه زندگیممممممم
راستی یادم رفت بگم لب تابمون درست شد عکسامونم برگشتتت
فقط 5 روز دیگه مونده به روزی که بهترین هدیه رو خدا بهم داددددددددددددددددددددددد