ورودت به 19 ماه زندگیت مبارک عزیز مامان
سلام قربونت برمممم شیرینی زندگیم پسر خوشگل من با 1 روز تاخیر 19 ماهگیت مبارک عزیزم
دیروز 25مهر 18 ماهت کامل شد و رفتی تو 19 ماهگی عزیزدلمممممممم
سلام باران خوشگل مامانیییییی فدای تو دختر شیطون نازم بشم که چیزی به دیدارمون نمونده
از اونجاییییییی که خدارو شکررررررررررررررررررررررررررررررررررررر من اصلانمیتونم مدت زیادی دپرسو افسرده بمونمممممممممم دوباره عزممو جزم کردم که فعالو شیطونو شلوغ بشم گفتم اینا همشونو میگذره خودمو جمع کنممممممممم که حس بی حالیو غصه ندارم و چیزی دیگه نمونده به زایمانم وبا اینکه خیلی خوب نشدم ولی باز خداروشکر خیلی بهتر شدم بزنم به تختههههه و به این ترتیب فعالیتم شروع شددددددددد
یه چند روزی نبودیمو رفته بودیم خونه خاله سمیرا که کمکش کنیم برای سیسمونیشو که هم خریدای امیر سام جونو بکنیم هم خریدای باقی مانده عروسک نازمممم و لباس و خورده ریز برای آران خودمممم
امروز بلاخره مامانم و بابا جونم از شمال دل کندنو اومدن تهران تا دیگه برای زایمان خاله خودشو آماده کنه ایشالاااااااا 16 آبان امیر سام عزیز دلمممو میبینیم اگه خدا بخواد
و تقریبا 24 روز دیگشم باران جونم میاد البته اگه دکتر زودتر نندازه
شنبه هم رفتم دکتر برای چکاب ماهیانم که خدارو شکرررررررررررر همه چیز عالی بود باران جون 31 هفته و 1 روزش بود و همه چیز مرتب عکس خوشگلشم دیدمو دلم ضعففففففففف رفت
ولی از دردام به دکترو گفتم معاینم کردو که گفت سیاتیک نیستو درد دیسکه چون خیلی فشار روته و سنگینه از اون ورم قبلا آرانو بغل میکردم الانم که باردارم رو هم اومده و اینجوری شده
و دیگه اینکه خریدای باران جونم تموم شد هورااااااااااااااااااا البته چند تا کوچولو مونده که چیز خاصی نیست ولی اصل کاریا تموم شدو من خیالم راحتتتتتتتتتتتتت
از همه مهمترررررررر واکسنته آران جونم که دوشنبه بابایی خونست و میریم میزنیم مامانیم گفت من میام پیشت و کمکت میکنم منم که دیگه حسابی میترسم از این واکسن 18 ماهگی
دکترمم گفته خودمم باید واکسن کزاز حتمااا بزنم چون هم زایمان دوممه هم وقتشه و خیلی واجببببب حالا تو هفته دیگه خودمم باید واکسن بزنم
شیرین عسل من کارات خیلیییییییی خیلی خیلیییییی شیرین و دوست داشتینه برامون و کلی غش و ضعف میکنیم برات عشقم ولی دوباره چند وقته پیش خودم میخوابی الهی فدات بشم که وقتی از خواب بیدار میشی و آب میخوایی بعدش حتما حتما باید تو بغل منو رو دستام بخوابی تا خوابت ببره
خودت غذاتو میخوری خیلی بامزهههههه لیوانو میگیری آب میخوری پی پی که میکنی میری حموم و کلی کارای دیگه عشق من
چند وقت پیش تو حسابیییییییییی داشتی اذیتم میکردیو جیغ میزدیو گریه میکردی منم دردم گرفته بود داشتم گریه میکردم از اونجایی که خیلییییییی مهربونو عسلی گریتو تموم کردی اومدی روپام نشستی و دستمو از رو صورتم زدی کنار هی منو نگاه میکردیو تند تند بوسم میکردی میگفتی دییییییییی دیییییییی نازم میکردی اشکامو پاک میکردی وای میخواستم برات بمیرم عزیز دلم قربون محبت و فهم وشعورت برم پسر یکی یه دونه بامعرفتمممممم
خونه خاله سمیرا اینا بودیم داشتیم بازی میکردیم و شوخی میکردیم با عمو امیر که تو هی بلند بلند داد میزدی و جیغ میزدی دیییییییییی دیییییییییییی که یه موقع عمو امیر منو اذیت نکنه ماهم هممون مونده بودیم که اینجوری کردی یا اگه بابا بیاد کنارم بشنیه یا بوسم کنه تو میدویی مارو از هم جدا میکنی با دستت خودتو به زوررررررررررر جا میدی وسط ما صورتتو میزاری رو صورتم که یا من بوست کنم یا خودت بوسم کنی فدات شممممممممم
صددر صد من عاشق محبتتم پسرم ولی خوب ترسم خیلی بیتشتر میشه که باران بیاد هر چقدررررر ما بی محلی کنیم به باران و فقط حواسمون به تو باشه ولی بازم موقع شیر خوردن یا چیزای دیگه تو میخوای چیکار کنیو عکس العملت چیه الهی بمیرممممممممممم براتتتتتتتتتت که حسادت میکنی آران نازنینممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
جدیدا خیلی خیلی بد خواب شدم به زور خودمو میخوابونمو هی تا صبح 10000 بار بیدار میشم حتی با این همه کم خوابیم بازم خوابم نمیاد یا اگرم خودم بخوام بخوابم بازم خوابم نمیره بد بختییییییییی خاله سمیرا گفت مرجان چقدر صورتت لاغر شده چشمات گود شدههههههههه منم که دیگه موندم چیکار کنمممم
خلاصه این بود ماجرای ما که داره جلو میره فدای تو بشممم
اینم از باران ناز نازی خودم که شنبه ایشالا 32 هفتشه /42.3 سانت قد خوشگلشه و ناخن دست و پاشم دراومده و برای خودش خانومیییییییییی شدهههه
جدیدا یاد گرفتی این جوری رو مبل میشینی پاهاتو تکون میدی
با دستای پر سی دی عمو پورنگ
برای اولین بار گذاشتیمت تو صندلی ماشین غوغاااااااااااا کردی اخرشم وسط خیابون درت آوردیم
خونه یکی از دوستای بابا بودیم شمامثل موش به زور از اینجورجاها رد میشدی
اینجام خونه خاله سمیرا اینا قبل از اینکه بریم خرید این کلاهو هر برمیداشتی میزاشتم
وقتیم برگشتیم عمو امیر بلال درست کرد مگه میزاشتی لباستو عوض کنم هی میدوییدی بازی میکردی
بلاخره موفق شدم لباستو عوض کنم ولی داشتی از خواب بیهوش میشدی
همینجوری دست و صورتتو پاک کردمو صدقه سر عمو پورنگ شما خوابیدی اونم چه جوریییییییییییییییی
از خریدای بارانم یه دست لباس مونده دیگه با و چند تا گل سر کوچولو خوشگل و عروسک که دیگه اینا چیز خاصی نیستو انجامش میدیم
و البته خریدای آران نازمممممممم برای زمستون
ودیگه اینکه کلاه و پاپوش و هد سر خوشگلللللی که برات سفارش دادمو گفته آخر آبان حاضر میشه
دیگه همینننننننننن بوسسسسسسسسسسسس فراووووووون برای 2 تا فلفلیه خودممممم
قول قول که دفعه دیگه خریدای بارانمو بزارممممممممممممممم