شروع 20 ماهگی/10روز تا دیدار بارانم/و دستور کیک
سلام آران خوشگل نازممممممممم پسر مهربون خودممم دیروز 19 ماهت کامل شد به سلامتیو وارد 20 امین ماه زندگیت شدی خوشگلمممممممم وای باروم نمیشه نمیدونم چرا خدایا شکرت پسر خوشگلم 20 ماهه شده و 4 ماه ماه دیگه 2 ساله میشههههههههههه چقدر زود گذشت با همه سختیا و اذیتا و شیرینیاش واقعا زود گذشت عسلممممممممم
و سلام به باران نازنینم که فقططططططططططططط 10 روز دیگه مونده صورتت خوشگلتو ببینم عروسک نازممممممممممممممممممممم
براتون بگم از حال روز این چند وقتمون
مامانیو آقا آران مریض شدنننننننننن بد بختی بیشتر بدبختی برای من که سرفه هام شدیده و باید حواسم باشه این 10 ورز به خوبی بگذره تا کیسه آبم پاره نشه ولی حالم بد نیست خدارو شکر گوش شیطون کر
شما هم همینطور امروز رفتیم دکتر 4 سانت قدت بلند شده ماشالاااااااااااا شدی 89 وزنم 12.500 شده ولی گفت بیشتر لاغریت برای قدته وگرنه وزنت خیلی خوبه البته نسبت به اون موقع که شیر میخوردی لاغر شدی خیلیییییییییییییی ولی اون موقع زیاد بودی الان خوبی الهی شکرررررررررررر
یه سری هم دارو داد برای سرماخوردگیت عشقم
برات بگم که دوبارههههههه جیغات زیاد شده شبا با جیغ بیدار میشی گربه میکنی روزا خیلی بهانه میگیری خیلیییییییییییییییییییییییییییییی و البته خیلی وابسته شدی بهم به دکتر گفتم گفت یه سری از این جیغا برای دندونه یکمی برای اینکه آران متوجه حضور نفر دوم شده کما بیش و اینکه کارتون دیدن یا همون عمو پورنگو کم کنم که گفتم وایییییییییییییییییییییی نه من این آخریا بیچاره میشممممم ولی بازم سعی میکنم کم بشه پسر عزیزمممممممممم
دکتر گفت لثه های خوشگلت خیلی باد کرده داره کرسی هات در میاد و بعدم نیش که کلی ناراحت شدم چون دم زایمانم خیلی اذیت میشیم جفتمون یکی من بخاطر اینکه نمیتونم خیلی باهات سر و کله بزنم یکی خودت که درد داری فدات شم
دیگه کم کم باید خونه رو آماده ورود باران خوشگل بکنیم عزیزم ایشالا هفته دیگه 2شنبه کارگر میاد خونه رو تمیز کنه و 3 شنبه مامانی میاد که 4 شنبه هم برم ایشالا بیمارستان
کلی داستان دارم برای زایمانم که مفصله خودش و ایشالا میگم در پست بعد که خیلی ناراحتم میکنه و داستانیه برای خودشششششششششش
عاشورا تاسوعا بیرون نرفتیم چون هم زیاد روبه راه نبودم هم خیلی اذیت میکردی البته ظهر عاشورا رفتیم یه سر بیرون
روز قبل تاسوعا هم خیلی بیحال بودیو دوست داشتی بریم بیرون ولی چون هوا سرد بود و آلوده به فکرم زد به جای پارک بریم خانه کودک توت فرنگی دنیای نور که روحیتم عوض شد عشقم
5شنبه جمعه هم رفتیم خونه مامانی اینا کلی حال کردی و مامان بیچاره من همش پا به پات بودو باهات بازی میکرد توهم همش میگفتی بغل میخواستی و با دی دییییی گفتن دلشو میبردی
باران خانوم نازمم که 36 هفتشه عسلکم
ایشالا موقع زایمانم 37 هفته و 4 روزه به دنیا میاد
اینجام خانه کودکه که فقط عشقت این بازی بود ماشین بود ولی روش لیز میخوردی بیشتر بعدشم میخواستی بری بیرون تو پاساژ بدو بدو کنی انقدر کم بودی که خواستیم پول بدیم نگرفت گفت اصلا چیزی بازی نکرد که
بعدشم رفتیم برات کفش خریدیم عسلم و کلی گشتیم یه شلوار تو این مایه پیدا کنیم خیلی بامزست تو پاتم خوشگلتره عزیزم
این 3 تا جوراب نوزادیه که چشمم خوردگرفتم برای باران
اینجا هم روز عاشوراست و آران خوشگلم یاد گرفته خودش از پله ها بیاد پایین
از محرم 92 بجز این عکس دیگه عکسی ندارم
اینم دستور کیک برای دوستای مهربونممممممممم که کلی در خواستی داشتاینم ادرس اینجایی که کیکو از توش دیدمو درست کردم ببخشید که ننوشتم چون دیگه وقت نبود دوستای خوبمممممممممممممم
http://hanichef.blogfa.com/post-80.aspx
اینو وارد کنید صفحه درست کردن کیک میاد
هر کاری کردم تو صفحه اصلی سایتش دستورشو پیدا کنمو لینکشو نتونستم
اینجوری گذاشتم
ببخشید الان دیر وقته مخم هنگه و تند تند منویسم که آران بیدار نشه