آران شیرینی خونمون/ 7 روز تا دیدار/ بافت باران خانوم
سلام سلام شیرین پسرممم گل پسررررر قند
عسلمممممممممممممممم زلزله خونههههه وعزیز دل من و بابا
سلام به باران طلای ناز نازیه گوگولی خودممممم که یه هفته دیگه مونده تا روی ماهشو ببینم
آران نازم برات بگم که این روزا چقدر شیطون تر شدی چقدر شیرین
شدی و مهمتر روز به روز با محبت تر میشیییییییییییییییی
خدایا شکرتتتتتتتتتتتتت بخاطر همچین فرشته کوچولوی مهربونیو با محبتییییییییی که به ما دادی
عشق من انقدر عسل شدی میایی دستاتو میزاری رو چشمامون گریه
الکی میکنی یعنی ماهم انجام بدیم بعد دستتو بر میداری میگی
ههههههههههههه بعد تند تند بوسمون میکنی
وقتی به وسایل خطرناک و وسایلی که میدونی نباید دست بزنی از
جمله لب تاب موبایل اتو رادیاتور و .... دست میزنی اول بوسشون
میکنی بعد مارو نگاه میکنی یعنی که کارت دیگه بد نیست
یهو میایی میپری روی من یا بابا با دو تا دستات لپمونو میکشی بعد
هی بوسمون میکنی بعد دستمونو پا رون حتی کف پا الهی فدای تو بشممممممممممممم
بعضی وقتا که خودتو محکم میندازی تو بغلم من نفسم بند میاد
شکمم درد میگیره ولی دلم نمیاد بغلت نکنم ولی چه کنم که نمیونم تحمل کنم و میزارمت زمین میگم مامان گناه داره نی نی داره ولی کیه که متوجه بشه دلبندم
ببخش منو عشقم قول میدم جبران کنم همه این کارارو
از بابا پخ کردن یاد گرفتی وای که چه میکنیییییییییییییییی منتظری یکی خواب باشه یا چشمش بسته باشه میری بالا سرش اول
میگی هیسسسسسسسسسس دستتم میزاری رو دماغت البته رو
که نه تا آرنج میکنی تو دماغت بعد که هی گفتی بلند داد میزنی پخخخخخخخخ پخخخخخخخخخ
خاله سمیرا اینا که اومده بودن خونمون 4 صبح رفتی بالا سرشون گفتی پخخخخخخخخخخ دیگه ما ترکیدیم ولی به رو نیاوردیم
یا شبا که بابا خوابه هم این کار ادامه داره اول هیسسسسسس بعد
پخخخخخخخ تا وقتی میگی هیسسسسس نوک زبونتم میاد بیرون وای دیگه من غش میکنم براتتتتتتتتتتتتتت
خیلی قرتی تر شدی دیگه موقع رقص دو تا دستاتو تکون میدی اهنگ
میشنوی تکون میخوری قر میدی دستاتو تکون میدی
میری جلوی آینه بوس میکنی بازی میکنی میخندی
راستی 5 شنبه هم خاله مهمونی گرفته که من نمیتونم برم متاسفانه
چون هم کرجه هم تو تراقیک پنج شنبه خطرناکه و یه اتفاقی بیوفته و
اینکه بابا نمیاد و منم دیگه خیلی سختمه بخاطر همین خیلی ناراحتم نمیتونیم بریم عزیز دلمممممم
چند شب پیشم تو اتاقت بودی داد میزدی دددددیییییییی دیییییییییی
اومدم دیدم رفتی تو کشوی کمد بعد درشو باز کردی کاپشنتو کشیدی
بیرون میگی این زیه این زیه این زیه منم همش میگم کاپشن کاپشن کاپشن
تو خواب بودی رفتم دستشویی بلند شدی دنبالم گشتی همش داد
میزدی ددددددددیییییییییی البته با بغض منم گفتم اینجام تو هم دهنتو
گذاشتی لای در هی میگی دددییییی هی بوس میکنی
کلی کارو شیطنت میکنی ولی اخرش با یه دییی گفتنو بوس کردن همه خستگیا و دردارو فراموش میکنم
خلاصه اینکه خدا جونمممممممممممم هر چی بگم شکرتتتتتتتتتتت کمههههههههههههه
اینی که ملاحضه میکنی یه جای مداد حصیری بود از طفولیت که از شمال گرفته بودم شما زحمت خورد کردنشو کشیدی
بعدشم لپه های قیمه نذری رو ریختی توش
بله دیگه بعدشم ریختی رو زمین
و از زمین خوردی
نمیدونم چه کاریه از وقتی کوچولوی کوچولو بودی از رو زمین غذارو بر میداشتی نمیذاشتی هدر بره حتی 1دونه
اینم همون موقع که دیی دیی میکردی رفته بودی تو کشو
و اینام از اولین کتابایی که تو 3 ماهگی برات گرفتمو تو ترتیبشونو دادی گلمممممممممم
و بعدشم بیهوششششششش
منم هر چی نی نی لای لایو جمع میکنم شما باز جیغ جیغ که برگردونم
اتاقتم مثل بازار شام شده از شلوغییییییییی
و بلاخره اینام حاضر شدن هورااااااااااااا
کلاهو پاپوشو هد سر برای باران نازممممممممممممم
خدایا هر چقدر شکر کنم کمهههههههههههه مرسی خدا جونمممممممممممممممم