بدترین روزا / 1 روز تاخیر در زایمان
سلام گل مامانی آران عزیزتر جونم
با دکترم حرف میزدم گفت دکتر بیهوشی بیمارستان اونی مد نظر
خانوم دکتره 4 شنبه نیست یا بنداز 3 شنبه یا 5 شنبه که منم گفتم
5شنبه 7 آذر وخیلی کلافه از اینکه 1 روز دیر شده چون دیگه نمیتونم
ولی شاید قسمت بوده یا مصلحتی توشه نمیدونم
انقدر بیحالم دیگه نه میتونم بخندم نه حرف بزنم نه هیچی
انقدر حالم بده و داغونم که هیچ احدی جز خدا از حالم خبر نداره
انقدر گریه کردم که دیگه خسته شدم ولی کاری جز گریه ندارم حتی
میخوام برای آرامش بارانم گریه نکنم
ولی اشکام مجالی برای صبر کردن نمیده
اینارو مینویسم نه برای اینکه کسی دلش بسوزه بگه اخی طفلی نه
برای اینکه احساس ترحم دیگرانو نسبت
به خودم تحریک نه
مینویسمو گریه میکنم چون نمیتونم تو خونه گریه کنم چون دلم برای
سامان میسوزه و تو
وقتی گریه میکنم نه 1 بار نه 2 بار بلکه از صبح تا شب سامان ناراحت
میشه فکر میکنه کم کاری کرده
خودشو مقصر میدونه و تو رو تویی که هیچی نمیفهمی
دیشب انقدر جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ زدی که من فقط گریه
میکردم چون اروم نمیشدی میگفتی بغلم کن منم نمیتونم واقعا
نمیتونم
اصلا نمیتونم نمیتونمو درک نمیکنی چون واقعا از اعماق وجودم درد دارم
سامانم که منو میبینه تو رو دعوا میکنه بخاطر همین دیگه گریه نمیکنم
جلوش و تو که جیغ زدی میبرمت تو اتاق تا سرگرمت کنم دلم برای
جفتتون میسوزه برای سامان چون عذاب میکشه بخاطر من و برای تو
که گناهی نداری
نمیدونم حکمت خدا چیه این روزا بد ترین روزای عمرمه بدترینننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن روزا
از شانس بد من لثه هات باد کردن نیش و کرسی داره در میاد
انقدر بد شدی بد شدی بد شدی کسی نمیتونه تصور کنه
نه سی دی میخوای نه بازی نه هیچی فقط جیغ جیغای پشت هم بد
و بلند شبا تو خواب و روزا تو بیداری هیچ کس باورش نمیشه وقتی
خوابی که هیچ ولی از وقتی بیداری دائمممممممممممممم جیغ
میزنی
وقتی میگم بد شدی یعنی اون روزایی که میگفتم خیلی بد دندونیو
همش بهانه میگیری جلوی این روزا هیچی نیستن
خسته شدم
بریدم
واقعا بریدم
نمیدونستم یه روزی اینجوری میشم
اینقدر درمونده و بیچاره میشم که بیام بگم نه دیگه صبر ندارم دیگه
نمیتونم
میدونمم کسی درک نمیکنه چون اینجوری نبوده
خدای خوبم چه حکمتی توشه این روزای اخر که احتیاج دارم به ارامش
نباید گریه کنم باید صبر داشته باشم اینجوری شده چرا اران اروم
نمیشه
خدایا چرا کمک نمیکنی چقدر سر نماز قران دعا اذان گریه کردم چقدر
همه برام دعا کردن
خودت میدونی کارم گریه و دعاست خودت میدونی با این همه در
موندگی همش میگم خدایا شکرت ناراضی نیستم به خدای احد و
واحد ناراضی نیستم حتی سر سوزن ولی کمکم کن یا صبر بده یا اران
اروم بشه
از اولی که ارانم به دنیا اومد دل دردی بود گفتم عادیه همه هستن تا
8ماه طول کشید
بعد سر دندونا شد و بد دندون بود گفتم بزرگ شه عادت میکنه ولی نشد
شیطونی خوب طبیعیه
جیغ میزنی اونم برای اینکه حرف نمیزنی
همه چی عادیه طبیعیه ولی خدایا فقط چند روز چند روزم نه فقط اروم
باشه سر دندوناش یا اصلا من صبور بشم
نمیدونم دیگه چیکار باید میکردم که نکردم از دکتر و مشاوره و دارو
محبتو بازی بگیر تا هر چی فکر کنی که صد البته وظیفم بوده
افسرده شدم نمیدونم شاید شدم ولی چیکار کنم دکتر قرصم بهم داده
ولی اخرش چی
فقط دوست دارم تموم شه روزای بد لعنتی تموم شه حالم بده خیلی
بده
نمیدونم شاید بارانم بخاطر حال بد من نا اروم بشه نمیدونم
ایشالا هر چی خیره بشه
ولی آرانم باتمام وجود میگم عشقم پشیمون نیستم
بارانم نازنینم الان تو بد ترین شرایطی میدونم
ولی هیچ وقت نگفتم خدایا اشتباه کردم
میگم خدایا صبر بده بریدم از توانم خارجه دیگه
دوستتون دارم
همیشه اینجوری نمیمونه