26 ماهگی آران خوشگلم / واکسن 6 ماهگی بارانم با 20 روز تاخییر
مثل همیشه سلاممممممممم خوشگلای من لوبیای خوشگل مامان
آرانم و نخود کوچولوی من بارانم
عشقای من وقتی نگاهتون میکنم انقدرررررررررر خوشحال میشم که
جفتتونو دارم که حد نداره مخصوصا وقتی اران میاد میپره بغل بارانو بغلش
میکنه تند تند بوسش میکنه بارانم از خنده غش میکنه و هی میخواد ارانو
بگیره و بغلش کنه موهاشووووووو میکشه اونوقته که آرانم با اینکه
خیلییییی دردش گرفته فقط میخنده و منتظر میشه تا باران موهاشو ول
کنه الهی من فدای پسررررررررررم بشم که انقدر خواهرشو دوست داره
همینطور فندق کوچولوم که با تمام کوچیکیش بازم میفهمه و ارانو دوست
داره من عاشقتونمممممممممممممممممممممممممممممممممم
بخداااااااااااااااااااااااااااااااااا
پسر نازم عزیز مامان مهربونمممممممممممممممممم بزرگم عاقلم
نفسم26ماهگیت مبارک دوستت دارممممممم عمر من جون من
یادش بخیر وقتی تو وبلاگا سر میزدم میگفتم کی میشه ارانم این سنی
بشه حالا شدی عزیزم مثل برق و باد گذشت تو شدی پسرک 2 سال و 2
ماهه مهربونو شیطون خونه ما
و اینکه بگم بخاطر مریضی خانم گل ما با تاخییر 20روزه واکسن 6
ماهگیشو زدیم اونم امروز صبح فعلا که بارانی از خواب بیدار شده و خوبه و
چیزی نشده و ایشالا نشه فقط همون موقع گریه کرد عسل مامان
دیگه بگم پسر خوشگل مامان عاشقققققققققق بستنیه روزی 3.4 تا
بستنی میخوره و اگه نخوره غوغا میشه خونه ژله هم خیلی دوست داری
میوه خورم هستی الهی شکر کلا مشکل خورد و خوراکی ندارم خدارو
شکرررررررررررر
انقدر مهربونی مهربونی که حد نداره وقتی باهات بازی میکنم یا مثلا یه
چیزی میخوای بهت میدم حالا خوراکی اسباب بازی یا هر چیز دیگه یی
باشه سریع میایی پاهامو بوس میکنی دائم کارت بوس کردن منه زبون
نداری که عشقم به جاش با بوس کردن دستم پاهام لپم تشرک میکنی
و من خیلی خوشحالم به ارزوم رسیدم دومین اروزمم این بود که همیشه
دوست داشتم بچم تو بغلم بخوابه بیاد خودشو جا کنه حتما رو دستم
باشه و تو اینجوری هستی عاشق اینی که من دستمو باز کنم تو هم بدو
بدو بیایی بخوابی تو بغلم یا بعضی وقتا از خواب بلند میشی شبا میبینم
خودت اومدی تو بغلم وای که حس خوبیه خدایا شکرت خدای خوبم
شکرت شکرت شرکت
و مهم تر از همه اینکه به کمک برج مکعب و تلاش بی وقفه من اران خان
صدای حیواناتو در میارن بله جای شکر همینمممممممم بخدا همه
میگن اینایی که دیر به حرف میوفتن بعد مخ میجوان من میگم اران حرف
بزنه بیاد مخم منو با گوشکوب له کنه بخدااااااااااااااااااا
میگم اسبه چی میگه شیهه میکشی من روده بر میمممممممم
میگم اردکه میگی یک یک یا وک وک
میگم هاپو میگی وابا واوا بابا
میگم ببعی میگی بببببببببب ببببببببببببب
میگم الاغ میگی اااااااااوووووووو ااااااوووووو
میگم شیر دستتو میاری بالا میگی خخخخخخخخخخ خووووووووووووو
میگم کلاغ پشت هم میگی ققققققققققققققق قققققققر مثل صدای
ماشین
صدای زنبورم میگی زززززززززززز
جوجه یه یه یه
گاو میگی ااااااااااااااااا
عاشق برج مکعبی وقتی میبینیش صدای حییوونارو در میاری تا من بیارمو
بچینم یه دونه هوش چینم هست که باید هر کودومو جای خودش بزاری
که اونم دوست داری ولی خلاصه بگم این صدا هارو من اینجوری یاد ندادما
تو اینجوری میگی بله دیگه اینم این مدلی حرف میوفته
دیگه از بارانم بگم که بزنم به تخته خیلی عاقل و هوشیاره ماشاالا
مقایسه میکنم با اران خیلی فرق داره طلا خانوم واحد بغلیموون
عاشق بارانه خفنننننن خودشونو میکشن براش همش اصرار اصرار که ما
ببریم خونمون خلاصه که تو هم دل میبری با اون خنده هاتو همش
اونجایی ارانم برای اولین بار به هوای تو رفت اون ور که خدارو شکر اروم
بود ولی زود برگشت ولی باران خانوم چند ساعتی میمونن
برات لاک زدم میبینن وا چرا شصت پات و بغلی لاکش نیست دیدم بله
کردی تو دهنت شصتتو لاکارو کندی بعدن از پوشکت دراوردم
همه میگن شصتشو میخوره پشتشو میخواد منم میگم باشه
سومیووووووووووو رو میارمممم نمیشه که شاید 10 تا بیاری باز اخریه
شصتشو بخوره وااااااااااا دیگه چیزی یادم نیست فکر کنم همه رو گفتم
فداتون بشم عزیزای دلممممممممممممممم
نفس من
جدیدن بخواد بخنده یا گریه کنه دستشو میزاره جلوی دهنش
ماجرای رورئک سواری
عسل من
الهی من فداتون بشمممممممم
فرشته های خوشگلم دوستتون دارمممممممممممممممم