32 آرانم/13 ماهگی بارانم/ تولد باران قسمت اول :)و دندان 8 بارانی و مهد کودک آرانم
سلام عزیزای نازم عمرای من جونای من فداتون بشم
عاشقتونمممممممممممممممم این چند وقته سرمون کلی شلوغ بود منم
وقتشو نداشتم بیام کلی عکس جا مونده هم داریم که بعد میزام
اول از همه 32 ماهگی ارانم نفسم پسرم مبارککککککککککککککک
دوستتتتت دارم خیل خیلی امید زندگیم بعدم 13 ماهگی عروسک
شیرین نازم مبارک عاشقتم دخترم
اخرین بار از باران گفتم که رفتیم دکتر و خدارو شکر عفونتش خوب شده بود
ولی وزن نگرفته بودی عشقم کم خونی شدیدم داشتی واسه همین غذا
نمیخوردی عروسکم دندونتم داشت در میومد وای که چه ها
کشیدممممممممممممممم لاغری و ظریفیت سوختگی وحشتناک
وحشتناکککککککککک درد دندون و وای وای وای خیلی بد بود اخرشم با
وازلین پاهات خوب شددندونتم در اومد پایین سمت چپ الان 4 تا پایین 4 تا
بالا خلاصه که جونمو در اومد واقعاااااااااا ولی تموم شد عشقم خدارو شکر
الانم با داروی اشتها اور و قرص فولیک اسید و هزار تا چیز دیگه یه کم غذا
میخوری و بهتر از قبل شدی
از جونم نفسم آرانم بگم که قشنگ بزرگ شدنو تو چهرش حس میکنم
عاشقتم آرانم عاشققققققققق خیل خیلی مهربونتر شدی همش دولا
میشی پاها بوس میکنی یا دستامو مثلا تشکر کنی همچنان جیغ جیغ بدتر
که هست بهتر نسیت کلافه شدیم ولی خوب گفتیم الان سنت به مهد
میخوره بری بلکه بهتر شدی اون زبون خوشگلتم باز شه هر چقدر حرف
میزنیم انگار نه انگار خودت یواشکی حرف میزنی بعضی وقتا چند کلمه
جلوی تلویزیون یا پیش کسی میگی ولی جلوی ما ابدااااااااا
بارانم خیلی میزنی خیلییییییییییی جیگرم کباب شده براش طفل معصوم
ولی خوب چیکار کنیم در یه لحظه جلوی چشمم همچین گازی مگیری
نفسش بند میاد نمیتونم تو رو هم خیلی دعوا کنم خیلی حساستر
شدی اینم بگم که باران ماشالاااااااااااااااااااا ووروجکیه از پس خودش بر میاد
مثل بنزززززز میاد با عروسک دنبالت میکنه میگه خوخوخووووووووو میزنتت
وای از خنده روده بر میشیم ولی در کل داستانی داریم بیا و ببین باران که
همش پیش همسایمونه اونا نباشن من عذاب الهی انگار بران نازل میشه
اون اونجاست اران اینجا خوبه بارانم نفس راحت میکشه
همه میگن وای تورخدا مواظب باشین اطمینان دارید چرا دل گنده یی ولی
من هم خوب میشناسمشون هم اعتماد دارم چون واقعا براشون عزیزه و از
جون و دل مایه میزارن بارانم که براشون بال بال میزنه خدارو شکر میکنم که
یکی به دادم میرسه خداجونم شکرت مثل همیشه دوستت دارم واسه
همه چییییییییییییییییییی شکررررررررررررررررررررررررررررررررررر
برعکس آران که بابا نمیگه باران تا سامانو میبینه میگه بابا بابا بابا وای
سامان ضعف میکنه براش آرانم که همش ماما ماما ماما باران پرنده و
حیواناتو میبینه میگه خو خو خو میره سمت گاز یا چیز داغ یا خطرناک میگه
چیزززززه قربون زبونت برم میگیم بریم دد بلند میشه بای بای میکنه میگه دد
دد خلاصه که یادم نیست دیگه
انقدر داستان دارم این دفعه عکسای تولد سری بعد عکسای خانوادگی
بعدی هم عکسای جامونده
برای تولدم خیلی کار کردیم خیلی خوش
گذشت خوب بود خدارو شکر خانواده من و بابا سامانو خاله و پسر خاله
های بابا سامان بودن
تزیینات خونه
3تا عسلای من
عروس خانوم من
عزیز دلممممممممممم
کیان جون و امیر سام جون
اینجا اهنگ چرا گذاشته بودیم داشتن ذوق میکردن
اینم کادوی آرانم دوچرخه عشقش
کیک خانوم کوچولو
ذوق کردنشون
مهمون کوچولو پارسای نازم
میز شام:پیتزا/جوجه/ دلمه /راویلی بادمجان / ژله رولی / سالاد ماکارانی
بارانم از ما یاد گرفته
کادوی باران جونم