کلی تاخییر برای اولین کلی حرفای نگفته ؛)
سلام گلای من اران نازنینم پسرم جونم عمرم ♥♥باران خوشگلم عروسک
کوچولوی فسقلیم♥♥♥چقدر دیر اومدم برای نوشتن خاطراتتون و
عکسای نازتون
.بعضی وقتا میگم ول کنم ولی اصلاااا دلم نمیاد میگم میام شاید دیر
ولی ول نمیکنم اینجا رو واقعا دوستش دارم دفتر خاطراتمونو.خیلی
دلتنگ بودم ولی نه وقت کردم نه حالشو داشتم شاید وقتم یه روزایی
ازاد بود ولی حس نداشتم پیش خودم گفتم حدااقل بیام بتویسم و ثبت کنم
بعد عکس بزارم حیفه که یادم بره♥♡♥♡♥♡♥♡ چقدر دوستتون
دارم روز به روز بیشتر عاشقتونم لحظه به لحظه زیادتر خدا میدونه که
چقدر خستم و بیحال ولی با تمام وجودم انتظار روزای بزرگ شدنتونو
میکشم
.انقدر حرف دارم که به ترتیب یادم نمیمونه اول ماهگردای شما
خوشگلای نازم 16 17 18ماهگی بارانم و مهمتر از همه واکسن
18 ماهگیت که بر عکس اران بودیو فوق العادهههه اذیت شدی و گریه
کردی و تب.و 37 38 ماهگی اران نازم.
بارانم به جوجو میگه دودو
.باباگی مامانی.دادا.به به.بله رو میگی دهه با بهه. ببعی.نه نه.ته
دیگ.دد.من.نی نی .با صدای سگ و گربه اینا. ارانم همونطور مثل قبلی
عشقم نمیخوای حرفففففف بزنی از قصد وقتی باران گفت دودو به
جوجو تو گفتی یویو میتونی بگی ولی نمیگی فقط جدیدن منو صدا
میکنی مامان مامان.عاشقتم قربون اون زبون قشنگ و صدای گرفتت برم
حرف بزن.
نسبت به قبل بهتر شدی ولی جیغ بزنی بگیم ساکت ساکت
میشی.ولی داستان ادامه داره بدبختی چون باران دقیقاااا جا پای تو
گذاشته 1000 پله بدتر این یعنی من میخوام خودمو ریز ریز کنم از
ناراحتیو عصابنیت اره دیگه اینم مدلیه.دیگه بگم باران ماشالااااا
شیطونتر از تو سرتق تر بلا تر هزار ماشالااا توروقورت میده البته همه
روووو کوچیکو بزرگ تو انقدر مهربونی همه رو بغل میکنی بوس میکنی
بارانو خیلی دوست داری ولی امان از عروسک خانوم راه میره گاز
میگیری می زنی جیغ میکشی قلدررر.داستانی داریم نگو و نپرس.
خاله سارا عقد کرد و قرار بود 21 مراسم عقد کنون بگیره که داییم
فوت کرد افتاد بعد ماه رمضون دیگه بگم سر بله برو شما دوتا منو
صاف کردین یعنی من له بودما اوف چه شب کذایی بود
رفتیم شمال با دوستامون که وایییییییی من واقعا قسم خوردم با هیچ
کسی نرم ازبسسسسسسس اذیت شدم بیشتر باران خستم کرد و وابسته
بود حتی پیش سامانم نمیرفتی دختر جون پدرمنو دراوردبن انقدر بد
گذشت خیلی وابسته هستی افتضاحههههه.
همچنان با همسایمونمیری میایی که واقعاااا خدا خیرشون بده فقط با
اونا و با مامانی خوبی بیستر وقتا پیش محیا و مهسایی .
عمه سمیرام هفته پیش واسه زندگی رفتن فرانسه خیلی ناراحت شدم و
گریه کردم خیلی سختههه. بخاطر شمام فرودگاه نرفتیم.امیر سام خاله
سمیرام هزار ماشالا اتیش پاره و بلبل زبونننن الهی دورش بگردم مثل
بنز کلمه مبگه باهوشه خیلی سریع تکرار میکنه بارانم مثل سام میمونه
ولی وقتی ارانو میبینه اونم جیک نمی زنه بدبختی شانس من
.دندونای باران خانوم درنیومدن و ما منتظریم بقیش در بیاد.ماه پیش
جفتتون ویروس افتضاحی گرفتین بیچاره شدم چقدر بد بود و خودتون
اذیت شدین بمیرم بر اتون.بارانم یه بار با سر از سرسره افتاد خورد به
کشو که خدا رحمممم کرد رفتیم دکتر و عکس و اینا که به خیر گذشت
.یه مهمونی خودمونی وبلاگی با دوستای خوب همیشگیمونم داشتیم که
خوش گذشت. ابنکه دبگه یادم نمیاد این عکس اتلیه برای اران بود که
از بس گریه کرد منم جاش بارانو با کیک گذاشتم عکس سفره هفسینو
عید و مهمونی خونمونو و شمال چند روز پیش مسخره.ایشالا دفعه بد عکسای بیشترر