شب یلدای خوب با پسر خوب مامان
سلام یکی یدونه قلبم سلام پسر خوبم که نفسم به نفسای خوشگلت وصله
امسال اولین شب یلدای عالیییییییییییییییی رو داشتیم چون تو بودی قربونت برم چون خدا بهترین هدی رو به ما داد خیلی خوش گذشت ولی دوباره یه کوچولو سرماخوردی باباهم سرماخورد اول قرار بود بریم خونه خاله سمیرا وقتی که جفتتون سرما خوردین کنسل شد و گفتیم نمیایم ولی در اخرین لحظه دوباره تصمیم گرفتیم بریم چون تقریبا خوب شده بودی
که البته همههه خوشحال شدن چون برای دیدین تو همه دلشون پرررررررررررررررر میزنه خلاصه مارفتیم خونه خاله و کلییییییییییی خوش گذشت خاله سمیرا هم اولیننننننننننن بار برای تو بافتنی بافتو کادو بهت داده خیلی بامزه شده
شبم موقع عکس گرفتنو خوردن شما خوابت گرفت و هی نق میزدی وقتیم بیدار شدی ما بخاطر تو دوباره خوراکیارو چیدیم که عکس بگیریم باهم ولی مامانی یادش رفت لباس خوشگلاتو تنت کنههههههههه اخه هول شده بودم که غر نزنی و زودی عکس بگیریم ولی بازم کاچی بعض هیچی
اینم از عکسای شب یلدااااااااااااااااااا
مامان فدات شه که وقتی از خواب بلند میشی خوش اخلاقییییییییییی و کلی بازی میکنی
اینجام داریم حاضر میشیم که بریم
از خواب پاشدی اولش هنگ بودی بعدش جمعیتو دیدی بعدشم کلییی خندیدی
حیف که یادم رفت لباساتو عوض کنم
اینجا دیگه طاقت نیاوردیو فضولی کردی
اینم کادوی خاله که اولین بارش بود بافته بود
مرسییییی خالهههههه
همیشه با تو خوبمممممممممممممممممممممم پسر نازنینم