♥آران عزیزم ♥آران عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 20 روز سن داره
باران عزیزمباران عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

★آران و باران کوچولووووووووووووو★

ایندفعه کلی عکس و کمتر حرف زدن من :))

  سلام فرشته های نازم عشقای من دوستتون دارم کلی زیاد زیادددد. عکسای نزاشته خیلی دارم ولی گلچینشون کردم تقریبا از عروس خاله سارا شمالمون گردشو دور همیامون . یه اتفاق خیلی مهم خوبم 7 امین سالگرد ازدواجمون بود مرداد ماه که عالی بود. ارانم تک تک حرف میزنه نی نی و میگه ننی پا رو میگه ولی نه تلفظ درست عددا رو میشمره خودش دیگه یکم داره راه میاد که گوش بده مشاوره هم ادامه داره .بارانم که فلفلی خانوم شینطتاش تمومی نداره ارانو همش میترسونه دنبالش میکنه میزنتش اخه دختر چقدر وزه یی ماشالا .اینجام عروسی خاله ساراست که ارانم طفلی صورتش زخم بود رفته بودیم با خاله سمیرا ا...
30 مرداد 1394

وقت عکس ندارم ولی خاطراتتونو که میتونم بنویسم:)))♥♥♥♥

سلام عروسکای شیطونم عزیزای دلم شیرینی زندگیمون  واقعا مشغولیمو وقت ندارم حس ندارم کارم زیادددد دارم. ولی دلم راضی نمیشه که نمیشه نیام هر دفعه میام میگم تا اصلااا اینجارو ترک نکنم. قبل از اینکه ماهگرداتونو بگم مهمتربت اتفاق زندگیو بگم که بلاخره تو 3سال و 3ماهگی آران جیگرم  تو تیر ماه از پوشک گرفتم دقیقا هفته دوم ماه رمضون بود خدایی تو این مورد اونجور اذیت نشدم چون هم عاقل بودی هم بد دلی زود فهمیدیو راه افتادی خدارو شکررر. و اینکه بگم الان 2. هفته یی مشاور میریم که دوست داریو هر وقت قشنگ اروم شدیو راه اومدی لازم بود گفتار درمانیو شروع میکنیم . جدیدن بابا . مامانو دبگه واضح میگیو صدا میکنی...
13 مرداد 1394

کلی تاخییر برای اولین کلی حرفای نگفته ؛)

سلام گلای من اران نازنینم پسرم جونم عمرم ♥♥باران خوشگلم عروسک کوچولوی فسقلیم♥♥♥چقدر دیر اومدم برای نوشتن خاطراتتون و عکسای نازتون .بعضی وقتا میگم ول کنم ولی اصلاااا دلم نمیاد میگم میام شاید دیر ولی ول نمیکنم اینجا رو واقعا دوستش دارم دفتر خاطراتمونو.خیلی دلتنگ بودم ولی نه وقت کردم نه حالشو داشتم شاید وقتم یه روزایی ازاد بود ولی حس نداشتم پیش خودم گفتم حدااقل بیام بتویسم و ثبت کنم بعد عکس بزارم حیفه که یادم بره♥♡♥♡♥♡♥♡ چقدر دوستتون دارم روز به روز بیشتر عاشقتونم لحظه به لحظه زیادتر خدا میدونه که چقدر خستم و بیحال ولی با تمام وجودم انت...
19 خرداد 1394
1681 10 21 ادامه مطلب

آرانم مرد مهربون کوچولوم عزیزتر از جونم 3 سالگیت مبارک ♥♥♥♥♥♥

پسر داشتن حس شیرینیه که من تجربش کردم و باراها خدارو بخاطرش شکر میکنم......دنیای معصوم و کودکانه اش به من که یک زن هستم حس ارامش عجیبی میده...وقتی که از همه مردهای زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه نه پدرمه نه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که با دستای کوچولوی مردونش موهامو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هامو فراموش کنم با صدای قشنگش توی گوشم میگه مامان امروز موهات چقدر قشنگ شده....... و توی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم و با تنها عشق زندگیم از ته دل میخندم آره ..............تنها عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونست که با نگاهش فریا...
25 فروردين 1394
2816 12 50 ادامه مطلب

بارانم دختر نازم آرانم پسر عزیزمم

سلام فرشته های زندگیم عزیزای دلمممم دختر وپسر خوشگلم که واقعا هر روز خدا بخاطر داشتن شما خدارو شکر میکنم بخاطر ارانم پسر بزرگم مهربونم ارشدم مرد کوچولوی خودم بخاطر بارانم فرشته زندگیم باران رحمت خدا ارزوی همیشگیم بازم شکرت خدا جونم به همه پدر و مادرا لیاقت حس خوب داشتن بچه خوب و سالمو بده راستش میخواستم بگم یکی دوتا از دوستام بهم یه چیزی گفتن شایدم بعضی هام همین نظرو داشته باشن که توی نوشتنم اران اوله یا همیشه اران ارجحیت داره یا بلاعکس باران اوله و ارجحیت داره منم گفتم بیام هم بنویسم شما دوتا فرشته بدونید هم دوستای گل مهربون که به فکر ما هستن من عاشققق جفتتونم همه مادرا بچه ها...
21 اسفند 1393
2425 10 25 ادامه مطلب

15ماهگی باران/ 2تا دندان آسیاب بارانم/ تولد بابا سامان/باغ وحش/شمال/ومهمتر 3 سالگرد وبلاگ

سلام سلام صد تا سلام به فنچولکای شیطونم عروسکای نازنینم وایییییی انقدر نگفته دارم که اول پست ترسیدم جا نشه چقدر این وقته سرمون شلوغ بودبماندددددددد من واقعا نمیتونم بیام بنویسم و تلنبار میشه عشقای منننننننننننننننن مسافرت گشت و گذارو تولد اوفففففففف چقدر چیز میز ننوشتم اول بگم 16 بهمن یادم رفت  تولد 3سالگی وبتونو بنویسم هوراااااااااا من 3 ساله بی وقفه دارم مینویسم بعلههههههه من همچین مادری هستمم باران جونم 15 ماهگیت مبارکککککککک اینکه 2 تا دندون آسیاب بالا دراومده و 2تاپایینیام داره توک توک میکنن نمیدونم کی دربیان تو دوراهی موندن و اینکه 6 اسفند تولد عزیز دلم ع...
13 اسفند 1393

ماهگردای 33 و34 ارانم/14 ماهگی بارانم/ 2 دیدار وبلاگی عالی و کلی عکس جا مونده :)

سلام قربونتون برم من نفسای زندگیمممممممممم که هر روز عسلتر از دیروز میشید جونم براتون بگه واقعااا وقت کم میارم و حوصله هم کمتر دارم ولی لحظه شماری میکنم برای اینجا و ثبت خاطرات قشنگتون عزیزای من عمرای من متاسفانه ماهگرداتونم دیر میشه 33 و پیشاپیش 34 ماهگیت مبارک آران گلی مامان مهربون نازنینم عشق من وجود من و 14 ماهگی نخود فرنگی ریزه میزه عروسک شیطونم مبارککک گلای خوشگلممممممممم دیگه بگم انقدر عکس داریم که نگو ولی قبلش بگم بارانم نسبت اران زودتر حرف میزنه جدیدن صدای هاپو رو میگی هوهو ببعی هم میگی ببب ببب و هر چی میشنوی اوا و اهنگشونو در میاری و ماما رو هم میگی 2بار ...
18 بهمن 1393
3120 15 26 ادامه مطلب

32 آرانم/13 ماهگی بارانم/ تولد باران قسمت اول :)و دندان 8 بارانی و مهد کودک آرانم

سلام عزیزای نازم عمرای من جونای من فداتون بشم عاشقتونمممممممممممممممم این چند وقته سرمون کلی شلوغ بود منم وقتشو نداشتم بیام کلی عکس جا مونده هم داریم که بعد میزام اول از همه 32 ماهگی ارانم نفسم پسرم مبارککککککککککککککک دوستتتتت دارم خیل خیلی امید زندگیم بعدم 13 ماهگی عروسک شیرین نازم مبارک عاشقتم دخترم اخرین بار از باران گفتم که رفتیم دکتر و خدارو شکر عفونتش خوب شده بود ولی وزن نگرفته بودی عشقم کم خونی شدیدم داشتی واسه همین غذا نمیخوردی عروسکم دندونتم داشت در میومد وای که چه ها کشیدممممممممممممممم لاغری و ظریفیت سوختگی وحشتناک وحشتناکککککککککک درد دندون و وای وای وای خیلی بد...
16 دی 1393

شیطونکای خونمون و این روزای ما

سلام نخودای مامان عزیزای من فرشته کوچولوهای خودم جونم براتون بگه که خیلی عشقید خیلی نازید خیلی دوستتون دارممممممممممم باران مامان که ووروجکی شده و مثل فرفره میمونهه هزار ماشالا ماشالاااااااااااا آرانم که نگووووووووووو عشقم  نفسمه انقدر بامحبت با محبت با محبت که حد نداره یعنی ارزوم بود پسرم اینجوری باشه خدارو شکر که خدا هوامو داشت همش میاد بغلم میکنه دستمو پامو لپمو سر تاپامو بوس میکنه سفت بغلم میکنه یه چیز وصف نکردنی با تمام سرسختیاشو جیغ زدنو اذیتاش که به مرز جنون میرسونه با جیغاش ولی میمیرم براش حتی اگه ریز ریزشم بکنم انقدر میاد دستمو بوس میکنه بغلم میکنه که دلم بسوزه و بغ...
19 آذر 1393
3534 18 38 ادامه مطلب